[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما :: راهنمای نویسندگان ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو نشریه::
برای نویسندگان::
برای داوران::
تماس با ما::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
عضویت در خبرنامه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
:: دوره 8، شماره 1 - ( فروردین-اردیبهشت 1394 ) ::
جلد 8 شماره 1 صفحات 14-7 برگشت به فهرست نسخه ها
نگرش دانشجویان فیزیوتراپی نسبت به دروس علوم پایه پزشکی
بهنوش وثاقی قراملکی ، محمدرضا نیکمرام 1، مهتاب روحی عزیزی2
1- گروه علوم پایه توانبخشی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران ، mrnikmaram@yahoo.co.uk
2- گروه علوم پایه توانبخشی، دانشکده علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایران
واژه‌های کلیدی: نگرش، دانشجویان، درمانی، تحصیلات تکمیلی
متن کامل [PDF 453 kb]   (1891 دریافت)     |   چکیده (HTML)  (8119 مشاهده)
نوع مطالعه : پژوهشی اصيل | موضوع مقاله: سلامت
دریافت: 1393/8/8 | پذیرش: 1393/10/10 | انتشار: 1394/1/26
متن کامل:   (3011 مشاهده)

مقدمه

سالیان زیادی است که اهمیت وجودی دروس علوم پایه در رشته پزشکی مورد بحث و تحقیق پژوهشگران بوده است [9-1]. تحقیقات متعددی در خصوص دستاوردهای آموزش علوم پایه [10] و موفقیت دانشجویان پزشکی در حفظ آموزه‌های علوم پایه صورت گرفته است [11]. نگرش را می‌توان بر حسب نظریه‌های یادگیری و رویکردهای شناختی تعریف کرد. در هر یک از این نظریه‌ها مفهوم نگرش به‌گونه‌ای متفاوت تعریف می‌شود و جنبه متفاوتی از نگرش مورد تاکید قرار می‌گیرد. گوردون آلپورت، نگرش را یک حالت آمادگی ذهنی و عصبی تعریف کرده است که از طریق تجربه به‌دست می‌آید و بر واکنش فرد نسبت به تمامی موضوع‌ها و موقعیت‌های وابسته به نگرش، تاثیر مستقیم و پویا بر جای می‌گذارد [12]. در این تعریف که عمدتاً بر نظریه یادگیری استوار است تاثیر تجارب گذشته بر سازمان‌دادن به نگرش‌ها و همچنین نشان‌دادن واکنش به یک موقعیت (آن گونه که در رویکرد رفتاری مطرح است) مورد توجه قرار گرفته است. از سویی، کرچ و کراچفیلد که عمدتاً دیدگاه شناختی داشتند، نگرش را سازمان پایدار فرآیندهای انگیزشی، عاطفی، ادراکی و شناختی در ارتباط با برخی از جنبه‌های دنیای فرد تعریف کرده‌اند [13]. ملاحظه می‌شود که در این تعریف به خاستگاه نگرش اشاره‌ای نشده است و در عوض تجربه‌های ذهنی مورد تاکید قرار گرفته‌اند. با توجه به این دو تعریف مشخص می‌شود که نگرش تاثیر زیادی بر نحوه عملکرد فرد دارد. وست و همکاران با طراحی پرسش‌نامه‌ای به‌منظور بررسی نگرش نسبت به دروس علوم پایه، بر اهمیت وجودی این دروس تاکید نمودند [4]. براساس تحقیق آنها در رشته پزشکی، داشتن تجربه کار در بخش مراقبت‌های اولیه بر نگرش دانشجویان نسبت به دروس پایه موثر است. کاسترس و کیت نشان دادند دانشجویان پزشکی که براساس روش سنتی آموزش دیده‌اند (یعنی روشی که در آن دروس پایه به‌صورت محض و بدون کاربردهای بالینی آن تدریس می‌شوند) اهمیت چندانی به دروس پایه نمی‌دهند، در حالی که دانشجویانی که به‌روش جدید آموزش دیده بودند (یعنی روشی که دروس پایه با تاکید بر اهمیت کاربردهای بالینی آنها آموزش داده می‌شوند) تاکید بیشتری بر لزوم پرداختن بیشتر و دقیق‌تر به علوم پایه داشتند [14]. فیلهو و شونهورست با بررسی نگرش رزیدنت‌ها و متخصصان بی‌هوشی نسبت به دروس علوم پایه، نشان دادند که این گروه‌ها بر لزوم آموزش دقیق دروس پایه قبل از ورود به عرصه کارآموزی تاکید دارند، ولی متخصصان بی‌هوشی بر این لزوم تاکید بسیار بیشتری داشتند که می‌تواند نشان‌دهنده تاثیر تجربه بر نگرش آنان باشد [15]. بر طبق تحقیق کوهپایه‌زاده و همکاران، دانشجویان پزشکی نگرش مثبتی نسبت به اهمیت واقعی علوم پایه ندارند، بلکه اشتیاق آنان به آموزش علوم پایه به‌صورت ادغامی زیاد است [16].

براساس جستجوهای انجام‌شده، تاکید بر اهمیت تدریس دروس علوم پایه، به رشته پزشکی و تخصص‌های مربوط به آن محدود شده [8-1] و در حیطه دندان‌پزشکی نیز تعداد معدودی تحقیق صورت گرفته است [9]. همانند رشته پزشکی، مبنای درمان‌های توان‌بخشی نیز اطلاعات موجود در دروس پایه است. با توجه به افزایش میانگین سنی جامعه و ازدیاد تعداد افراد مسن در جوامع صنعتی و نیمه‌صنعتی، نقش درمان‌های توان‌بخشی پررنگ‌تر شده است و بهتر است نگرش دانشجویان توان‌بخشی نسبت به دروس علوم پایه نیز مورد بررسی قرار گیرد تا بتوان از نتایج آن برای یافتن راهکارهایی برای تدریس و در نتیجه درمان بهتر استفاده نمود. در بین رشته‌های توان‌بخشی، دانشجویان فیزیوتراپی بیشترین تجربه بالینی بیمارستانی را دارند و بر خلاف سایر رشته‌های توان‌بخشی برخی از درمان‌های فیزیوتراپی از لحظه بستری‌شدن بیمار در بیمارستان شروع می‌شود. از دید مدرسان رشته‌های توان‌بخشی، نقش دروس علوم پایه (مانند فیزیک، شیمی‌، بیوشیمی، بافت‌شناسی، آناتومی‌، فیزیولوژی عمومی، فیزیولوژی عصب- عضله، فیزیولوژی اعصاب، فیزیولوژی کار، فیزیولوژی ورزش و غیره) همانند پایه‌ها و ستون‌های یک ساختمان است که اگر ستون‌ها محکم و استوار باشند سقف، یعنی دروس تخصصی و بالینی نیز به‌راحتی بر آنها بنا گذاشته می‌شود.

هدف از این تحقیق، بررسی نگرش دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد رشته فیزیوتراپی نسبت به دروس علوم پایه بود.

ابزار و روش‌ها

این مطالعه از نوع توصیفی است که به‌صورت مقطعی و از طریق دسترسی آسان، روی 151 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد رشته فیزیوتراپی دانشکده‌های توان‌بخشی دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران و تهران در مهر و آبان سال 1391 انجام شد و تقریباً تمام دانشجویان حاضر در کلاس‌ها در مطالعه شرکت نمودند. در مقطع کارشناسی فیزیوتراپی در ترم‌های 1، 3، 5 و 7 تعداد 99 دانشجو و در مقطع کارشناسی‌ارشد در ترم‌های 1 و 3 تعداد 47 دانشجو در تحقیق شرکت کردند. 5 نفر از دانشجویان جنسیت خود را مشخص نکرده بودند، لذا در مجموع 146 دانشجو مورد مطالعه قرار گرفتند. علت انتخاب ترم پاییزه، وجود دانشجویان کارشناسی ترم اول و عدم مواجهه قبلی آنان با دروس علوم پایه بود. به‌علت دردسترس‌نبودن دانشجویان ترم‌های 3 و 5 کارشناسی‌ارشد در محیط دانشکده (به‌دلیل انجام پژوهش‌های پایان‌نامه‌ای در خارج از دانشکده یا پراکندگی آنان در بخش‌های مختلف تحقیقاتی دانشکده)، پرسش‌نامه فقط در کلاس‌های دانشجویان ترم 1 و 3 توزیع شد. لازم به ذکر است که مطالعه از نظر رعایت ملاحظات اخلاقی به تایید دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران و تهران رسید.

برای سنجش نگرش دانشجویان نسبت به علوم پایه، از پرسش‌نامه کتبی وست و همکاران استفاده شد. وست و همکاران جملات نه‌گانه‌ای را در مورد نگرش به دروس علوم پایه طراحی کرده و مورد استفاده قرار دادند [4]. تعیین روایی و پایایی ترجمه فارسی این پرسش‌نامه توسط کوهپایه‌زاده و همکاران [16] با کسب ضریب آلفای کرونباخ 85/0 انجام شده است. پرسش‌نامه توسط تیم طرح تحقیقاتی مورد بازنگری قرار گرفت و با تغییرات جزیی (جایگزینی کلمه پزشک در گویه‌های 1، 4 و 8 و دکتر در گویه 2 با درمانگر) از آن استفاده شد. در پرسش‌نامه نگرش به علوم پایه، براساس درجه‌بندی لیکرت در مقابل هر جمله 5 گزینه "کاملاًموافقم" (5 نمره)، "موافقم" (4 نمره)، "نظری ندارم" (3 نمره)، "مخالفم" (2 نمره) و "کاملاًمخالفم" (1 نمره) قرار دارد، بنابراین مجموع نمره افراد بین 9 تا 45 قرار دارد و هر چه نمره کل بیشتر باشد نشانه آن است که نگرش فرد به علوم پایه مثبت‌تر است. دو پرسش اول، سئوالات معکوس هستند؛ بدین معنی که نحوه نمره‌گذاری آنها از یک تا 5 خواهد بود. در پرسش‌نامه، دو زیرمقیاس اهمیت (متشکل از 5 گویه اول) و تاثیر (متشکل از 4 گویه آخر) وجود دارد. مجموع امتیاز این دو بخش، نمایانگر نگرش افراد است. در این پرسش‌نامه، موافقت با گویه‌های 3، 4 و 5 و مخالفت با گویه‌های 1 و 2 نشانه اهمیت دروس علوم پایه است. گویه 6 بر فراگیری مفاهیم دانش پایه‌ای در درمان بیماران تاکید دارد. گویه 7 انعکاسی از ترجیح‌دادن مفاهیم کلی علوم پایه در درمان بیماران است. درجه موافقت با این دو گویه نشانه درجه پذیرش روش‌های تعلیمی است که فرد در اثنای دوره دانشجویی داشته است. گویه‌های 8 و 9 بیانگر درک دانشجو از تجربه آموزش دروس علوم پایه تا زمان تکمیل پرسش‌نامه است [4].

در ابتدای برگه پرسش‌نامه، منظور از دروس علوم پایه با نام‌‍‌بردن آنها برای پرسش‌شونده مشخص شد. سپس مشخصات مربوط به سن، جنس، رشته و مقطع تحصیلی، محل تحصیل و سال ورود به دانشگاه قرار داشت. در انتها نیز یک سئوال در مورد تمایل فرد به ادامه تحصیل در علوم پایه با هزینه شخصی (با پاسخ بله/خیر) پرسیده شد. پرسش‌نامه‌ها توسط همکارانی از اداره آموزش دانشکده، در هر کلاس بین دانشجویان توزیع شد و از آنان خواسته شد که در صورت تمایل و بدون ذکر نام به سئوالات پاسخ دهند. بعد از جمع‌آوری پرسش‌نامه‌ها، عملیات انتقال داده‌ها به رایانه صورت گرفت و اعداد واردشده مجدداً کنترل شد. به‌دلیل حضور دانشجویان ترم 7 کارشناسی در کلینیک‌های خارج از محیط دانشکده، تعداد نمونه‌ها در این ترم بسیار کم بود.

داده‌ها توسط نرم‌افزار SPSS 17 و با استفاده از آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، از نظر انطباق توزیع فراوانی متغیرهای کمی با توزیع نظری طبیعی بررسی شد. از روش آنالیز واریانس یک‌طرفه برای مقایسه نگرش و زیرمقیاس‌ها در ترم‌های مختلف، از آزمون T مستقل برای بررسی اثر جنسیت یا مقطع تحصیلی بر پاسخ دانشجویان به هر گویه یا مقدار نگرش، اهمیت و تاثیر و از رگرسیون لجستیک برای بررسی ارتباط میزان نگرش با پاسخ دانشجویان به سئوال پرسیده‌شده در مورد تمایل آنها به ادامه تحصیل استفاده شد.

یافته‌ها

در مقطع کارشناسی فیزیوتراپی در ترم‌های اول، سوم، پنجم و هفتم، تعداد 73 دانشجوی زن با میانگین سنی 73/2±76/19 سال و 26 دانشجوی مرد با میانگین سنی 51/1±79/20 سال و در مقطع کارشناسی‌ارشد در ترم‌های اول و سوم تعداد 30 دانشجوی زن با میانگین سنی 95/1±00/25 سال و 17 دانشجوی مرد با میانگین سنی 32/4±88/26 سال در مطالعه شرکت داشتند.

میانگین نمرات پاسخ دانشجویان زن به گویه‌های پرسش‌نامه، در مقاطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد (به‌جز در مورد گویه 7) و میانگین نمرات پاسخ دانشجویان مرد در مقاطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد (به‌جز در مورد گویه 4) با یکدیگر اختلاف آماری معنی‌داری نداشتند. در بررسی نظر دانشجویان بر حسب جنسیت به‌جز در مورد گویه‌های 1، 4، 7 و 8 اختلاف معنی‌داری بین دو جنس مشاهده نشد (جدول 1).

بین میانگین نمرات نگرش دانشجویان کارشناسی و کارشناسی‌ارشد در ترم‌های مختلف تحصیلی، اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده نشد. میانگین نمرات نگرش و زیرمقیاس اهمیت در کل و بدون درنظرگرفتن ترم‌های مورد مطالعه، در هر دو مقطع کارشناسی و کارشناسی‌ارشد، بین دو جنس دارای رابطه آماری معنی‌داری بود. در ترم‌های تحصیلی اول و سوم مقطع کارشناسی، میانگین نمرات نگرش و زیرمقیاس‌های اهمیت و تاثیر بین مردان و زنان اختلاف آماری معنی‌داری نداشت، در حالی که در ترم‌های پنجم و هفتم میانگین نمرات زنان به‌طور معنی‌داری بیشتر از مردان بود. در مقطع کارشناسی‌ارشد، نگرش و زیرمقیاس اهمیت زنان به‌طور معنی‌داری نسبت به مردان در ترم اول مثبت‌تر بود (جدول 2).

در پاسخ به سئوال در مورد ادامه تحصیل در رشته‌های علوم پایه، بین پاسخ گروهی که حاضر به ادامه تحصیل با هزینه شخصی در یکی از رشته‌های علوم پایه نبودند و کسانی که مایل بودند اختلاف آماری معنی‌داری مشاهده نشد و نگرش، تاثیر چندانی بر نتیجه تصمیم‌گیری نداشت (128/0=p).

بحث

هدف از این تحقیق، بررسی نگرش دانشجویان کارشناسی و کارشناسی‌ارشد رشته فیزیوتراپی دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران و تهران نسبت به دروس علوم پایه بود. براساس مهم‌ترین یافته‌های این تحقیق، دانشجویان فیزیوتراپی نگرش مثبتی به دروس علوم پایه داشتند، نگرش دانشجویان زن نسبت به دانشجویان مرد مثبت‌تر بود، زنان برخلاف مردان به دانستن جزئیات روند زیستی درمان اهمیت بیشتری می‌دادند، از نظر مردان کسب نتیجه رضایت‌بخش مهم‌تر از نحوه اثر درمان بود و همزمان با افزایش سطح تحصیلی، نگرشِ زنان به مردان نزدیک می‌شد.

در این تحقیق، دانشجویان زن مقطع کارشناسی، اهمیت و تاثیر بیشتری برای دروس علوم پایه قایل بودند. همسو با سایر تحقیقات [4، 14، 15] در مطالعه‌ای که توسط همین تیم تحقیقاتی روی دانشجویان کارشناسی شنوایی‌شناسی انجام شده است علی‌رغم وجود نگرش مثبت به دروس علوم پایه، زنان و مردان دانشجو هر دو اهمیت و تاثیر یکسانی برای دروس علوم پایه قایل بودند (نتایج منتشر نشده است).

در پژوهش حاضر، بررسی پاسخ دانشجویان فیزیوتراپی زن و مرد به سئوال یک نشانگر این بود که مردان دانشجو نسبت به زنان تاکید کمتری بر دانستن جزییات روند بیولوژیک اثرات درمانی داشتند و این عقیده وابسته به مقطع تحصیلی آنان نبود. با توجه به پاسخ دانشجویان به گویه چهارم به‌نظر می‌رسد دانشجویان مرد فیزیوتراپی تمایل چندانی به دانستن جزییات روند بیولوژیکی درمان ندارند و این عقیده در دانشجویان مرد مقطع کارشناسی‌ارشد نمود بیشتری دارد که می‌تواند ناشی از بالاتربودن میانگین سنی و امکان وجود سابقه درمانی در آنها باشد. به‌نظر می‌رسد طرح کلی ذهنی مردان دانشجوی فیزیوتراپی حصول نتیجه از درمان است نه الزام به دانستن روند بیولوژیکی درمان. تحقیق الخیر و الحربی نیز نشان داده است دانشجویان زن تمایل بیشتری به شناخت جزییات روندهای فیزیولوژیک دارند [17]. همان گونه که قبلاً توضیح داده شد گویه هفتم انعکاسی از ترجیح‌دادن مفاهیم کلی علوم پایه در درمان است. با بررسی پاسخ دانشجویان به این سئوال به‌نظر می‌رسد همزمان با افزایش سطح تحصیلی زنان، اعتقاد آنان به دانستن جزییات روند بیولوژیکی درمان کمتر می‌شود و نگرش آنان به نگرش مردان نزدیک می‌شود. بررسی پاسخ زنان به گویه هشتم نشان‌دهنده اهمیت کسب دانش برای انجام درمان بهتر و کسب وجهه درمانی برای زنان بود و این اهمیت در مقطع کارشناسی‌ارشد نمود بیشتری داشت. در تحقیق کوهپایه‌زاده و همکاران، آن دسته از دانشجویان پزشکی که از برنامه ادغامی استفاده می‌نمودند به این موضوع که آینده کاری آنها وابسته به یادگیری علوم پایه است (گویه 8) اذعان داشتند، در حالی که دانشجویانی که از روش سنتی استفاده می‌نمودند چنین نظری نداشتند [16]. بر طبق نتایج پژوهش کاسترس و تن‌کیت، در پاسخ به گویه هشتم بین دانشجویان پزشکی که در ابتدا و انتهای دوره کارآموزی سنتی بودند و دانشجویان پزشکی که در ابتدا و انتهای دوره کارآموزی با روش جدید بودند نیز اختلاف آماری معنی‌داری وجود داشت و دانشجویان انتهای دوره کارآموزی جدید اعتقاد بیشتری به این نکته داشتند. لذا به‌نظر می‌رسد دانشجویانی که به‌روش جدید آموزش دیده بودند پس از دوره کارآموزی به اهمیت دروس علوم پایه بیشتر اعتقاد داشتند و از این نظر اختلافی بین دانشجویان دختر و پسر دیده نشد [18].

مطالعات انجام‌شده روی دانشجویان پزشکی نشان‌دهنده اهمیت عوامل روانی (مانند سابقه ذهنی افراد از درمان، خاطرات خوب و بد افراد از نتیجه درمان و غیره) به‌اندازه عوامل فیزیکی در روند درمان است (گویه 3) [14، 18]. بر طبق نتایج این تحقیق، جنسیت یا مقطع تحصیلی روی اهمیت این موضوع تاثیری ندارد، ولی به‌نظر می‌رسد دانشجویان کارشناسی عاطفی‌تر از دانشجویان کارشناسی‌ارشد هستند. دلیل این امر احتمالاً می‌تواند ناشی از نداشتن تجربه کاری دانشجویان کارشناسی باشد.

دانشجویان زن مقطع کارشناسی در ترم‌های 5 و 7 به‌طور معنی‌داری نگرش مثبت‌تری نسبت به دروس علوم پایه داشتند و اهمیت و تاثیر بیشتری نسبت به مردان برای دروس علوم پایه قایل بودند. با توجه به شروع دوره‌های کارورزی از ترم چهارم، این نتایج می‌تواند نشانگر درک بهتر روند درمان توسط دانشجویان زنی که به فراگیری جزییات روندهای بیولوژیکی اهمیت بیشتری می‌دادند (گویه‌های 4 و 8) باشد. با توجه به تفاوت فاحش مقادیر نگرش و زیرمقیاس‌های اهمیت و تاثیر بین دانشجویان زن و مرد در ترم یکِ مقطع کارشناسی‌ارشد و نزدیک‌شدن این مقادیر در ترم سوم به یکدیگر، می‌توان این گونه نتیجه‌گیری نمود که با ادامه تحصیل زنان در مقاطع بالاتر و آشنا‌شدن با نتایج کاربردی تحقیقات در این دوره، نگرش آنان به نگرش دانشجویان مرد نزدیک می‌شود. بر طبق مطالعات انجام‌شده، دانشجویان پزشکی که براساس مواجهه زودهنگام با بیمار و کاربرد اصول علوم پایه در بالین آموزش دیده بودند در مقایسه با دانشجویانی که به‌صورت سنتی دروس علوم پایه را طی دو سال اول تحصیل به‌صورت متوالی آموزش دیده بودند، نگرش بهتری نسبت به نقش علوم پایه در درمان بیماران داشتند [4، 19]. بر طبق تحقیق کوهپایه‌زاده و همکاران، مقایسه بین دو روش تدریس سنتی و ادغامی نشان‌دهنده کاربردی‌نبودن دروس نظری علوم پایه در روش سنتی در دوره بالینی است [16]. در رشته‌های توان‌بخشی نیز همانند رشته پزشکی، دانشجویان واحدهای علوم پایه را در چند ترم اول فرا می‌گیرند بدون آنکه به کاربرد بالینی آن توجه داشته باشند، در صورتی که در سال‌های سوم و چهارم در هنگام شروع کارآموزی اکثراً مطالب علوم پایه را فراموش نموده‌اند. تحقیقات در رشته‌های پزشکی نشان‌دهنده بالابودن میزان فراموشی اصول فیزیولوژیک درمان در هنگام مواجهه با بیمار یا غیرکاربردی‌بودن دروس در هنگام تدریس به‌صورت روش‌های سنتی است [23-20].

به‌نظر دانشجویان پزشکی، تماس زودهنگام با محیط‌های بالینی سبب بهتر درس‌خواندن آنها و لذت از تحصیل در رشته پزشکی می‌شود [5، 24، 25]. بر طبق برخی تحقیقات نمی‌توان با تجربه زودهنگام بالینی، نگرش دانشجویان پزشکی را نسبت به دروس علوم پایه بهتر نمود، بلکه آنها برای یادگیری این دروس انگیزه بیشتری پیدا خواهند کرد [7، 16]. احتمالاً بررسی نگرش یک دوره از دانشجویان فیزیوتراپی در ترم‌های متوالی می‌تواند به‌عنوان راهکاری به‌منظور تدوین آموزش ترکیبی همانند رشته‌های پزشکی به‌کار برده شود و بدیهی است در این صورت می‌توان تاثیر آن بر یادگیری دروس علوم پایه توان‌بخشی را مورد مطالعه قرار داد.

در انتهای پرسش‌نامه، سئوالی در مورد تمایل فرد به ادامه تحصیل با هزینه شخصی آورده شده بود. هدف از این سئوال، برآورد تمایل دانشجویان برای ادامه تحصیل در علوم پایه براساس نمره نگرش کسب‌شده بود. نتایج این تحقیق نشان داد تصمیم دانشجویان برای ادامه تحصیل در رشته‌های علوم پایه به میزان نگرش آنها وابسته نیست. لذا به‌نظر می‌رسد تصمیم به ادامه تحصیل در رشته‌های علوم پایه به عوامل دیگری به‌جز اهمیت و اثر آنها بر درمان وابسته است که از این عوامل می‌توان به بازار کار، میزان درآمد و آینده شغلی این رشته‌ها اشاره نمود.

از محدودیت‌های این تحقیق می‌توان به کم‌بودن تعداد نمونه (9 نفر) در ترم 7 کارشناسی (به‌علت حضور در کلینیک‌های مختلف)، عدم امکان دسترسی به دانشجویان ترم‌های بالای کارشناسی‌ارشد (به‌علت حضور آنها در عرصه پژوهشی)، تعداد کم دانشجویان پسر در کلاس‌های درسی و در نتیجه تعداد کم نمونه پسر در این مطالعه اشاره کرد. بهتر است در تحقیقات آینده با استفاده از راهکارهای مناسب برخی از این محدودیت‌ها برطرف شوند.

از آنجایی که در این تحقیق، نگرش زنان در ترم سوم مقطع کارشناسی‌ارشد به نگرش مردان نزدیک شده بود توصیه می‌شود نگرش دانشجویان در ترم‌های بالاتر کارشناسی‌ارشد و در دوره دکترا نیز مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به اینکه فارغ‌التحصیلان رشته فیزیوتراپی اشراف بیشتری بر کاربردی‌بودن علوم پایه در بالین دارند پیشنهاد می‌شود در آینده از طریق انجمن‌ها و تجمعات مربوط به رشته فیزیوتراپی تحقیق گسترده‌ای در مورد نگرش فارغ‌التحصیلان این رشته انجام شود. بر طبق تحقیقات انجام‌شده، اساتید رشته پزشکی در 6/42% گذراندن دروس دوره علوم پایه را عاملی برای ایجاد شایستگی، خودآگاهی، مراقبت از خود و رشد شخصی در افراد نمی‌دانند [26]، لذا پیشنهاد می‌شود نظر اساتید گروه‌های توان‌بخشی نیز در این زمینه مورد بررسی قرار گیرد.

نتیجه‌گیری

نگرش مثبت دانشجویان کارشناسی و کارشناسی‌ارشد فیزیوتراپی به دروس علوم پایه تحت تاثیر جنسیت آنان است و در مجموع زنان اهمیت بیشتری به یادگیری جزییات روند فیزیولوژیک درمان می‌دهند، در حالی که به‌نظر می‌رسد مردان بیشتر به نتیجه درمان بدون تاکید بر شناخت جزییات روند فیزیولوژیک درمان عقیده دارند. با افزایش حضور زنان در مقطع کارشناسی‌ارشد نگرش آنان به مردان نزدیک می‌شود. تمام دانشجویان بر تاثیر عوامل روانی بر روند بهبودی به‌اندازه عوامل فیزیکی اتفاق نظر دارند.

تشکر و قدردانی: بدین وسیله از کلیه دانشجویان کارشناسی و کارشناسی‌ارشد رشته فیزیوتراپی که در این پژوهش شرکت داشتند و از زحمات کارشناس آموزش خانم خوشنودفر تقدیر و تشکر می‌شود.

تاییدیه اخلاقی: مطالعه حاضر از نظر رعایت ملاحظات اخلاقی به تایید دانشگاه‌های علوم پزشکی ایران و تهران رسیده است.

تعارض منافع: موردی توسط نویسندگان گزارش نشده است.

منابع مالی: این پژوهش با استفاده از بودجه تحقیقاتی مصوب دانشگاه علوم پزشکی ایران به‌شماره 91-01-32-16999 انجام شده است.

فهرست منابع
1. Campbell EJM. Basic science, science, and medical education. Lancet. 1976;307(7951):134-6. [Science Direct]
2. Chapman CB. Should there be a commission on medical education?. Science. 1979;205(4406):559-62. [PubMed]
3. Kaufman DM, Mann KV. Basic sciences in problem-based learning and conventional curricula: student’s attitudes. Med Educ. 1997;31(3):177-80. [PubMed]
4. West M, Mennin SP, Kaufman A, Galey W. Medical students’ attitudes toward basic sciences: influence of a primary care curriculum. Med Educ. 1982;16(4):188-91. [PubMed]
5. Gupta S, Gupta AK, Verma M, Kaur H, Kaur A, Singh K. The attitudes and perceptions of medical students towards basic science subjects during their clinical years: A cross-sectional survey. Int J Appl Basic Med Res. 2014;4(1):16-9. [PubMed]
6. Mazouchian H, Roshangar L, Salek Ranjbarzadeh F, Piri R, Karimi Shoar M, Rasi Marzabadi L. Medical Students’ View about the Effects of Practical Courses on Learning the General Theoretical Concepts of Basic Medical Sciences. Res Dev Med Educ. 2014;3(1):21-3. [Homepage]
7. Vahidshahi K, Mahmoudi M, Ranjbar M, Shahbaznezhad L, Ehteshami S, shafiei S. The effect of early clinical experience on attitude of medical students toward basic sciences courses. Strides Dev Med Educ. 2011;8(1):94-100. [Persian] [Homepage]
8. Javadi M, Hassanzadeh G, Salehzadeh Y. The opinion of Qazvin medical students on their future career. J Qazvin Univer Med Sci. 2006;10(3):91-5. [Persian] [Homepage]
9. Alipour Haydari M, Hasanzadeh G, HajiSeied Javadi Z. Attitude of dentistry students at clinical sections of Qazvin Medical University towards the application of basic sciences courses. J Qazvin Univ Med Sci. 2002;6(2):38-42. [Persian] [Homepage]
10. Shuler CF. Comparisons in basic science learning outcomes between students in PBL and traditional dental curricula at the same dental schppl. In: Bridges S, (Editor). Problem-Based Learning in Clinical Education. Netherlands: Springer; 2012. pp. 35-46. [Homepage]
11. Nouns Z, Schauber S, Witt C, Kingreen H, Schuttpelz-Brauns K. Development of knowledge in basic sciences: a comparison of two medical curricula. Med Educ. 2012;46(12):1206-14. [PubMed]
12. Greenwald AG, Banaji MR. Implicit social cognition: Attitudes, self-esteem, and stereotypes. Psychol Rev. 1995;102(1):4-27. [PubMed]
13. Krech D, Crutchfield RS. Theory and problems of social psychology. New York: McGraw-Hill; 1948. [Homepage]
14. Custers EJFM, Cate OTJT. Medical students’ attitudes towards and perception of the basic sciences: a comparison between students in the old and the new curriculum at the University Medical Center Utrecht, the Netherlands. Med Educ. 2003;36(12):1142-50. [PubMed]
15. Filho GR, Schonhorst L. Attitudes of residents and anesthesiologists toward basic sciences. Anesth Analg. 2006;103(1):137-43. [PubMed]
16. Kuhpayehzadeh J, Daryazadeh S, Soltani Arabshahi K. Medical students’ attitudes to traditional and integrated basic sciences curriculums. Q Educ Strateg Med Sci. 2013;6(1):37-42. [Persian] [File]
17. Elkhair EB, Alharbi WDM. How do female preclinical medical students at Umm Al-Qura university study physiology?. Int J Sci Commerce Human. 2014:2(7);40-6. [File]
18. Custers EJ, Ten Cate OT. Medical clerks’ attitudes towards the basic sciences: a longitudinal and a cross-sectional comparison between students in a conventional and an innovative curriculum. Med Teach. 2007;29(8):772-7. [PubMed]
19. Spencer AL, Brosenitsch T, Levine AS, Kanter SL. Back to the basic sciences: an innovative approach to teaching senior medical students how best to integrate basic science and clinical medicine. Acad Med. 2008;83(7):662-9. [PubMed]
20. Alam A. How do medical students in their clinical years perceive basic sciences courses at King Saud University?. Ann Saudi Med. 2011;31(1):58-61. [PubMed]
21. D\\\\\\\'Eon MF. Knowledge loss of medical students on first year basic science courses at the University of Saskatchewan. BMC Med Educ. 2006;6:5. [PubMed]
22. Valle R, Alaminos I, Contreras E, Salas LE, Tomasini P, Varela M. Student questionnaire to evaluate basic medical science teaching (METEQ-B). Rev Med IMSS. 2004;42(5):405-11. [File]
23. Lazić E, Dujmović J, Hren D. Retention of basic sciences knowledge at clinical years of medical curriculum. Croat Med J. 2006;47(6):882-7. [PubMed]
24. Farahani M, Ahmadi F. Doctoral nursing students’ viewpoint about the nursing PhD curriculum. Iran J Med Educ. 2006;6(1):83-92. [Persian] [Homepage]
25. Sathishkumar S, Thomas N, Tharion E, Neelakantan N, Vyas R. Attitude of medical students towards Early Clinical Exposure in learning endocrine physiology. BMC Med Edu.c 2007;7:30. [Homepage]
26. Biabangardy Z, Soltani Arabshahi SK, Amini A, Shekarabi R, Yadavar Nikravesh M. Role of basic science courses on promoting the medical graduate’s competencies in medical schools of Iran. Iran J Med Educ. 2005;5(1):13-23. [Persian] [Homepage]
ارسال پیام به نویسنده مسئول

ارسال نظر درباره این مقاله
نام کاربری یا پست الکترونیک شما:

CAPTCHA


XML   English Abstract   Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Vasaghi Gharamaleki B, Nikmaram MR, Rouhi Azizi M. Physiotherapy Students’ Attitudes to Basic Medical Sciences Courses. Educ Strategy Med Sci 2015; 8 (1) :7-14
URL: http://edcbmj.ir/article-1-733-fa.html

وثاقی قراملکی بهنوش، نیکمرام محمدرضا، روحی عزیزی مهتاب. نگرش دانشجویان فیزیوتراپی نسبت به دروس علوم پایه پزشکی. دوماهنامه علمی- پژوهشی راهبردهای آموزش در علوم پزشکی. 1394; 8 (1) :7-14

URL: http://edcbmj.ir/article-1-733-fa.html



بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.
دوره 8، شماره 1 - ( فروردین-اردیبهشت 1394 ) برگشت به فهرست نسخه ها
دوماهنامه علمی- پژوهشی راهبــردهای آموزش در علوم پزشکی Education Strategies in Medical Sciences
Persian site map - English site map - Created in 0.06 seconds with 37 queries by YEKTAWEB 4645