مقدمه
افزایش حجم اطلاعات در سازمانها و لزوم استفاده از آن در تصمیمهای سازمانی طی دو دهه اخیر، باعث ظهور پدیدهای بهنام مدیریت دانش شده است [1]. بهکارگیری بهتر و موثرتر دانش سازمانی بهصورت سازماندهی- و مدیریتشده و نیز تلفیق آن در فرهنگ سازمانی، میتواند موجب پیشرفتهای چشمگیر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی در سازمانها شود و از سوی دیگر، مدیریت دانش ناموفق هم میتواند هزینه هنگفتی را به سازمان تحمیل نماید [2]، بهطوری که در سالهای اخیر، از دانش بهعنوان ابزاری برای کاهش فاصله بین کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته یاد شده است و استدلال میشود منبع اقتصادی اصلی دانش است [3]. علاوه بر آن، ارتباط میان مدیریت دانش و نوآوری در سازمان و مدیریت دانش و عملکرد بالای سازمانی بهاثبات رسیده است که این موارد همگی حاکی از اهمیت مدیریت دانش است [4]. در این اقتصاد دانشمحور دانشگاهها بهدلیل تخصصهای بالا، ساختار پیچیده، تحولات محیطی و فضای رقابتی با تغییرات بسیاری مواجه شدهاند و بیش از هر سازمانی نیازمند مدیریت دانش هستند [5].
مهمترین ورودیها و خروجیهای دانشگاهها، نامحسوس هستند و تنها بخش کوچکی از آنها شناخته شدهاند [1]. علاوه بر آن، توجه فزاینده به سرمایههای نامحسوس یا سرمایه فکری نیز بهطور قابل توجهی از سازمانهای خصوصی به سمت سازمانهای دولتی مانند دانشگاهها گسترش یافته است [6]؛ بهگونهای که هماکنون مدیریت سرمایه فکری و مدیریت دانش از طریق تمرکز بر دانشگاههای دولتی و مراکز تحقیقاتی، اهمیت فراوانی یافته است [1]. دانشگاه بهعنوان نهادی پویا نیاز به رویکردی مناسب برای رسیدن به نتایج شایسته دارد. دانش بهعنوان نتیجه فرآیند یادگیری، مهمتر از سایر منابع سازمان است و مدیریت دانش رویکردی نظاممند برای سرمایههای فکری و اطلاعاتی محسوب میشود [7]. روند رو به رشد دانشگاهها در ایران اعم از دولتی و غیردولتی، حجم فراوان درخواست برای ورود به آنها و کوشش فراوان دولتمردان برای تشویق دانشگاهیان به تولید، انتقال و انتشار دانش، موضوع مدیریت دانش را در ردیف مسایل محوری و اصلی در دانشگاهها، از نظر ستادی و سازمانی قرار داده است [8].
از سوی دیگر، محافل دانشگاهی همیشه در تلاش بودهاند تا با روشهای علمی و معقول، خلاهای دانایی را شناسایی کنند و پاسخ مثبتی برای ناشناختهها، ابهامها و کنجکاویهای بشری بیابند، بنابراین در پی توسعه زیرساختهای دانشی بودهاند [9]. خصوصاً بهعلت نقش دانشگاههای علوم پزشکی در سلامت جامعه، دستیابی به جدیدترین دستاوردهای علمی و پژوهشی و بهرهبرداری از آنها مستلزم استقرار مدیریت دانش در نظام سازمانی آنها است [10].
پیدایش مدیریت دانش و تلاش برای بهکارگیری آن در برنامههای تحقیقات دانشگاهی، نشانگر اهتمام جامعه دانشگاهی به تقویت سرمایههای فکری و بهبود اثربخشی دانشگاهها در پیشرفت و اعتلای کشورها است [11]. معرفی ابزارها و روشهای مدیریت دانش، موجب توانمندی دانشگاهها در زمینههای اشتراک دانش، بهبود سطح همکاری آموزشی و پژوهشی و بهبود ارتباطات کاری بین کارمندان و دانشجویان میشود [12]. مدیریت دانش، راهکار تجربهشدهای را در جهت بهبود محیط یادگیری مطرح مینماید [13].
اصطلاح "مدیریت دانش" نخستین بار در سال 1986 توسط ویگ بهکار برده شد [3]. از آن زمان تعاریف و الگوهای متعددی برای مدیریت دانش ارایه شده است [13، 14]. با این حال، پنج رکن را میتوان بهمنظور بررسی مدیریت دانش پیشنهاد نمود؛ "خلق دانش" از سوی کارکنان با مشخصکردن شیوههای جدید انجام کارها یا توسعه علم صورت میپذیرد [15] و براساس تعامل میان افراد، گروهها و سازمانها شکل میگیرد [16]. "مشارکت دانش" بهاشتراکگذاری اطلاعات مرتبط سازمانی، عقاید و اندیشهها و تجربههای کارکنان سازمان با یکدیگر است [17] و عامل کلیدی در پاسخگویی سریع به تغییرات و دستیابی به موفقیت در رقابت با سایر سازمانها است [18]. "انتشار دانش" توانایی انتقال دانش از یک واحد به قسمتهای دیگر بهمنظور بهبود کارآیی سازمان است [19] و تبدیل دانش فردی به دانش سازمانی است [20]. بهکارگیری دانش سازمانی در جهت بهبود محصولات، خدمات و فرآیند سازمان، "کاربرد دانش" محسوب میشود [15]، در حقیقت یادگیری دانش با اجرای آن است که نشان از پذیرش دانش در سازمان دارد [20]. "ارزیابی دانش" فراهمشدن امکان اندازهگیری دانش سازمانی است و شامل نحوه رسیدن به اهداف، استفاده از بازخورد نتایج برای تعیین یا اصلاح اهداف و کنترل اطلاعات بهمنظور ارایه بهترین منابع به کاربران میشود [17، 21].
در ایران مطالعاتی در این زمینه انجام شده است؛ مدهوشی و نیازی در ارزیابی سطح مدیریت دانش از دیدگاه اعضای هیات علمی در دانشگاههای منتخب ایران، بیان میکنند که بهرغم انتظار از دانشگاهها بهعنوان مراکز خلق، کسب، انتقال، تولید و بهکارگیری دانش، میانگین امتیازات شاخصهای مدیریت دانش وضع مناسبی را نشان نمیدهند [22]. هاشمی در پژوهشی سطح مدیریت دانش در یکی از دانشگاهها را با دو شیوه استنادی و پیمایشی ارزیابی نموده است. نتایج، حاکی از وضعیت نامناسب مدیریت دانش در این دانشگاه است [14]. پژوهشی که از سوی خدایی متین و همکاران در دانشگاه مشهد انجام شده است، زیرساختهای لازم برای اجرای استراتژیهای مدیریت دانش را از دیدگاه اعضای هیات علمی در سطح متوسط ارزیابی کرد [23].
تولید، توزیع و کاربرد دانش در دانشگاهها و موسسات آموزش عالی بهعنوان نهادینهترین عنصر و فلسفه وجودی این نهادها پذیرفته شده است و دانش بهعنوان خروجی اصلی دانشگاهها اهمیت زیادی دارد [13]. با این حال، کارکنان اغلب بهعللی مانند عدم اعتماد و منافع شخصی، توان یا تمایل ندارند دانش و تخصص خود را با دیگران بهاشتراک بگذارند [24]. از آنجا که پیشنهاد شده است حمایت مدیریت از رویههای مدیریت دانش، کمک به ایجاد فرهنگ دانشمحور و نیز ایجاد هماهنگی بین اعضای هیات علمی میتواند به توسعه مدیریت دانش در دانشگاهها کمک کند [25]، آگاهی مدیران گروههای آموزشی از میزان ابعاد مدیریت دانش میتواند نقش موثری بر تدوین استراتژیهای مناسب در این راستا داشته باشد.
دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، از نظر تاریخی جزو قدیمیترین دانشگاههای جهان محسوب میشود و بین دانشگاههای نوین ایران نیز جزو اولین دانشگاههای تاسیسشده در این کشور بهشمار میآید. علاوه بر این، این دانشگاه قطب علمی جنوب غرب ایران است و جزو 8 دانشگاه تیپ یک قرار دارد. در شرایطی که دانشگاههای مختلف در ایران در حال توسعه هستند، این دانشگاه برای حفظ جایگاه علمی شایسته خود لازم است اجرای پروژههای بهبود مدیریت دانش را مورد توجه جدی قرار دهد.
پیادهسازی پروژههای مدیریت دانش ابتدا مستلزم پذیرش فرهنگی آن از سوی افراد سازمان و سپس تلاش آنها بهمنظور اجرای استراتژیهای مدیریت دانش است. نیاز به هدایت مدیران گروههای آموزشی با توجه به جایگاه شایسته سازمانی و علمی ایشان، در هر دو بُعد این امر، ضروری بهنظر میرسد. تمرکز گروههای آموزشی روی مدیریت دانش موجب میشود که عملکرد دانشگاهها در زمینه مدیریت دانش، بهبود یابد. از طرف دیگر، مدیران گروههای آموزشی میتوانند تاثیر قابل توجهی بر جهتدهی و هدایت فعالیتهای دانشمحور داشته باشند.
از این رو، پژوهش حاضر با هدف مطالعه ارکان مدیریت دانش از دیدگاه مدیران گروههای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز صورت گرفت.
ابزار و روشها
مطالعه حاضر، یک پژوهش توصیفی بهصورت مقطعی است. جامعه آماری پژوهش را مدیران گروههای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز بهتعداد 60 نفر در سال 1391 تشکیل دادند که با توجه به محدودبودن جامعه پژوهش و گوناگونی تخصص آنها، این افراد بهروش سرشماری وارد مطالعه شدند.
ابزار جمعآوری دادهها از دو بخش مشخصات دموگرافیک (سن، جنس، میزان تحصیلات، سابقه خدمت، سابقه خدمت در پست کنونی، گروه بالینی یا علوم پایهبودن و دانشکده محل خدمت) و پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش تشکیل شده بود [17]. پرسشنامه مدیریت دانش دارای 20 سئوال و شامل مولفههای خلق دانش، مشارکت دانش، نشر دانش، کاربرد دانش و ارزیابی دانش بود که پاسخگویان از طریق طیف لیکرت (شامل "بسیارکم" امتیاز 1، "کم" امتیاز 2، "تاحدودی" امتیاز 3، "زیاد" امتیاز 4 و "بسیارزیاد" امتیاز 5) نظر خود را در مورد آنها اظهار داشتند. برای هر مولفه 4 سئوال در نظر گرفته شد. برای تفسیر یافتهها، میانگین امتیاز بیشتر از 4 "مناسب"، بین 4-3 "نسبتاً مناسب"، بین 3-2 "نسبتاً نامناسب" و کمتر از 2 "نامناسب" ارزیابی شد. میانگین پنج بُعد مذکور بیانگر امتیاز مدیریت دانش محسوب میشد. روایی ابزار گردآوری دادهها در مطالعه طبیبی و همکاران از سوی صاحبنظران تایید شده بود [17] و در مطالعه حاضر آلفای کرونباخ پرسشنامه، 91/0 محاسبه شد.
پس از کسب معرفینامه پژوهشی از دانشکده بهداشت، پژوهشگران در فاصله 8 هفته پرسشنامهها را بین جامعه پژوهش، توزیع و سپس جمعآوری نمودند. تکمیل پرسشنامه از طریق مراجعه حضوری انجام گرفت. زمانبربودن گردآوری دادهها بهعلت مشغله زیاد و حجم کاری بالای مدیران گروههای آموزشی عمدهترین مشکل این مرحله از پژوهش بود.
پس از گردآوری دادهها برای تعیین وضعیت ارکان مدیریت دانش از شاخصهای مرکزی آمار توصیفی (مانند میانگین و انحرافمعیار) استفاده شد و دادهها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. براساس نتایج آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، دادهها دارای توزیع نرمال نبودند؛ لذا آزمون منویتنی و کروسکال- والیس در نرمافزار SPSS 17 بهمنظور تحلیل یافتهها و برآورد وضعیت مدیریت دانش مورد استفاده قرار گرفت.
یافتهها
51 نفر از جامعه پژوهش به پرسشنامهها پاسخ دادند و 9 نفر بهدلیل عدم تمایل به مشارکت از پژوهش خارج شدند. میزان پاسخگویی 85% محاسبه شد.
بیشترین فراوانی سنی در رده 50-40 سال و بهلحاظ جنسیتی مربوط به جنس مرد بود. 40 نفر (43/78%) از مدیران گروههای آموزشی مدرک تحصیلی دکترای تخصصی داشتند و اکثر آنها کمتر از 4 سال بود که در این سمت فعالیت میکردند. اکثریت جامعه پژوهش دارای سابقه کل خدمت بیش از 20 سال بودند. 30 نفر (82/58%) از پاسخگویان، مدیران گروههای غیربالینی و اکثر آنها از دانشکده پزشکی بودند (جدول 1).
از اجزای مولفههای خلق دانش، مشارکت دانش و ارزیابی دانش یک مورد نسبتاً مناسب و سه مورد نسبتاً نامناسب برآورد شدند. میانگین امتیاز اجزای مولفه نشر دانش در دو مورد نسبتاً مناسب و در دو مورد نسبتاً نامناسب برآورد شد. در مولفه کاربرد دانش، سه جزء نسبتاً مناسب و یک جزء نسبتاً نامناسب بود. مولفههای نشر دانش و کاربرد دانش بیشترین میانگین امتیاز را داشتند و مولفه خلق دانش کمترین میانگین امتیاز را بهدست آورد. بهجز خلق دانش که نسبتاً نامناسب برآورد شد، از منظر پاسخگویان وضعیت سایر ارکان مدیریت دانش نسبتاً مناسب ارزیابی شد و امتیاز مدیریت دانش نیز نمایانگر وضعیت نسبتاً مناسب آن بود (جدول 2).
هیچ یک از گروهبندیهای جنسیت، مدرک تحصیلی، سابقه خدمت در سِمت فعلی، سابقه کل خدمت، وضعیت آموزشی و دانشکده تفاوت معنیداری با یکدیگر نشان ندادند. آزمون کروسکال- والیس تنها در گروههای سنی بین میانگین امتیاز کاربرد دانش تفاوت معنیداری نشان داد (009/0p<)؛ بدین معنی که میانگین امتیاز پاسخگویان بالای 50 سال برای مولفه کاربرد دانش کمتر از دو گروه سنی زیر 50 سال بود.
بحث
این مطالعه با هدف تعیین وضعیت ارکان مدیریت دانش از دیدگاه مدیران گروههای آموزشی دانشگاه جندیشاپور اهواز انجام شد. یافتههای این پژوهش را میتوان بهمنظور هدایت عملکرد دانشگاه برای بهبود فعالیتهای مدیریت دانش بهکار برد. بنا بر یافتههای پژوهش، وضعیت مولفههای مدیریت دانش از دیدگاه مدیران گروههای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اهواز نسبتاً مناسب بود و فقط مولفه خلق دانش در وضعیت نسبتاً نامناسب قرار داشت.
طبق یافتههای این پژوهش، مولفه خلق دانش در گروههای آموزشی نسبتاً نامناسب برآورد شد. کیوانآرا و همکاران در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان [26]، میرغفوری و همکاران در بخش بهداشت و درمان یزد [21]، مدهوشی و نیازی [22] و محمدی استانی و همکاران [12] نیز این مولفه را در پژوهشهای خود نامناسب ارزیابی کردند که با نتایج این پژوهش همخوانی دارد. ضعف در خلق دانش میتواند یکی از مهمترین مسایلی باشد که از دانشگاهها انتظار میرود آن را بهچالش بکشند. شاید چنین انتظاری در سایر سازمانها کمتر احساس شود، آن گونه که در پژوهش طبیبی و همکاران این مولفه را حتی در سطح بیمارستانهای آموزشی نسبتاً مطلوب ارزیابی کردند [17]. بهنظر میرسد لازم است دانشگاهها حرکت خود را بهسوی خلق دانش با گامهایی بلندتر ادامه دهند، زیرا در محیطهای دانشمحور مانند دانشگاه نیاز به خلق دانش بسیار محسوس است. تخصیص بودجه بیشتر، پژوهشهای اکتشافی و استفاده از ایدههای جدید میتواند آغازی مناسب برای این حرکت باشد. جایوسی در پژوهش خود در سازمان آب اُردن، این سازمان را نیازمند تبدیل دانش ضمنی به دانش آشکار، تقویت ایجاد دانش در سطوح مختلف سازمان و ایجاد شرایطی برای تولید مداوم دانش جدید میداند [3] که این مولفه در پژوهش حاضر نسبت به پژوهشهای مذکور، وضعیت بهتری بهخود اختصاص داده است. بنابراین مطالعات یادشده با نتایج این پژوهش همخوانی نشان داد.
در پژوهش حاضر، کاربرد دانش نسبتاً مناسب ارزیابی شد. طبیبی و همکاران [17]، میرغفوری و همکاران [21] و محمدی استانی و همکاران [12] در مطالعات خود کاربرد دانش را مطلوب ارزیابی کردند که با این پژوهش همخوانی دارد. ولی یافتههای پژوهش کیوانآرا و همکاران در دانشگاه علوم پزشکی اصفهان [26]، هاشمی در دانشگاه علوم انتظامی تهران [14] و مدهوشی و نیازی در دانشگاههای منتخب ایران [22] که کاربرد دانش را نامناسب برآورد کردندآ با پژوهش حاضر مطابقت ندارد. بخشی از این تفاوتها میتواند ناشی از تفاوت پاسخگویان باشد، زیرا در برخی از موارد پاسخگویان اعضای هیات علمی، در گروهی دیگر کتابداران و در یک مورد کارکنان بیمارستانها بودهاند. در عین حال، در اغلب مطالعات انجامشده در دانشگاهها کاربرد دانش را ضعیف دانستهاند که در کل با نتایج این پژوهش مطابقت ندارد. اما در نتایج مطالعه حاضر افراد بالای 50 سال کاربرد دانش را در گروههای آموزشی خود نسبتاً ضعیف میدانستند. بهرغم وجود یافتههای همسو [15، 27] یا ناهمخوان [26، 28] با این نتایج، تفاوت دیدگاه گروههای سنی مختلف میتواند ناشی از انتظارات بیشتر افراد گروه سنی بیش از 50 سال نسبت به کاربرد دانش در دانشگاه و تعامل با جامعه باشد. در عمل نیز لازم است دانش سازمان بهویژه سازمانی دانشمحور مانند دانشگاه، به اثربخشی آن کمک کند [26]. در این خصوص تشکیل جلسات بهمنظور تبادل دانش و استفاده از افراد باتجربه میتواند کمککننده باشد. لازم است بین واحدهای دانشگاهی که به تبادل دانش و اطلاعات مشابه با یکدیگر نیاز دارند، ارتباط و همکاری مناسبی بهوجود آید. ایجاد طیف گسترده و متنوعی از انواع فرصتهای تبادل دانش بهوسیله دانشگاه بین اعضای هیات علمی مانند برپایی همایشهای رسمی و غیررسمی، میتواند سودمند باشد. نتایج پژوهش دیاست و پاتل نشان میدهد مکانیزمهای انتشار دانش در دانشگاه مورد مطالعه نیاز به توجه بیشتری دارد، زیرا به ایجاد مهارتهای لازم برای محققان دانشگاهی کمک میکند [29].
مطالعه حاضر نشان داد مولفه مشارکت دانش از دیدگاه مدیران گروههای آموزشی، نسبتاً مناسب بوده است. طبیبی و همکاران نیز نتیجه مشابهی را بهدست آوردهاند [17]. برخلاف این موارد، محمدی استانی و همکاران [12] و هاشمی [14] در مطالعات خود اشتراک دانش را نامناسب ارزیابی کردند. از دیدگاه برخی نویسندگان، کارکنان بهخاطر منافع خود و عدم اعتماد، تمایل ندارند که دانش خود را بهاشتراک گذارند [30]. مطالعهای نیز در موسسات آموزش عالی چیانگمای تایلند نشان میدهد بهاشتراکگذاری دانش در موسسات دولتی، در سطح متوسط بوده است [31]. بهنظر میرسد فراهمآوردن زمینه استفاده دانشگاه از تجربیات گذشته خود و سایر سازمانها، حرکت بهسوی ایجاد سازمانهای یادگیرنده، استخدام افراد صاحبنظر و صاحب دانش و نیز خلق دانش بهگونهای که برای دیگران نیز قابل استفاده باشد باید در صدر اقدامات برای توسعه مشارکت در دانش قرار گیرد. همچنین نیاز به ایجاد نظام مستندسازی تجربیات سازمانی و ثبت تجربههای موفق و ناموفق و تلاش در جهت رفع نواقص برنامههای گذشته و استفاده از آنها در برنامههای آتی شایان توجه است. سانگسنگوس در پژوهش خود، وضعیت استفاده از دانش در موسسات دولتی را در سطح متوسط و در موسسات خصوصی در سطح بالا گزارش نمود. اشتراک دانش در موسسات دولتی و خصوصی در سطح متوسط بود که بهعلت عدم تمرکز گروههای آموزشی و دانشکدهها روی فرآیندهای مدیریت دانش بود [31]. السید و احمد در مطالعه خود عنوان میکنند که اگر الگوهای فرهنگی موجود مناسب نباشد، علیرغم تلاش و نیت خیر افراد برای اشتراک دانش، دانشی که انتقال مییابد بسیار ناچیز خواهد بود. یکی از مشکلات عمده در بهاشتراکگذاری دانش، دسترسی به اسناد در درون یک دامنه بهسرعت در حال تغییر است [32].
طبق نظر مدیران گروههای آموزشی دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز، وضعیت مدیریت دانش در گروههای آموزشی نسبتاً مناسب بود که با مطالعات ناظم و همکاران در سازمان تامین اجتماعی تهران [33] و طبیبی و همکاران [17] همخوانی دارد. با این همه، مطالعات متعددی وضعیت مدیریت دانش را در محیطهای مختلف دانشمحور نامناسب و ضعیف برآورد نمودهاند [10، 12، 15، 21، 28]. در مطالعه وضعیت مدیریت دانش در سطح دانشگاههای منتخب ایران بیان شد که بهرغم انتظار از دانشگاهها بهعنوان مراکز خلق، کسب، انتقال، تولید و بهکارگیری دانش و از جمله شاخصهای مدیریت، وضع مناسبی را بهخود اختصاص ندادهاند [22]. در پژوهشی دیگر گفته میشود که در دانشکدههای دانشگاه علوم پزشکی مورد مطالعه به مولفههای استقرار مدیریت دانش، کمتر توجه شده است [26]. مطالعه دانشگاهی در تایلند نشان میدهد مدیریت دانش در این دانشگاه در سطح متوسط است و دانشکدهها و گروههای آموزشی روی فرآیندهای مدیریت دانش متمرکز نیستند [31]. مطالعهای در چین گزارش میدهد که شرکتهای چینی در مرحله اولیه مدیریت دانش هستند و بیشتر آنها در این زمینه سرمایهگذاری نمیکنند [34] که یافتههای پژوهشهای مذکور نیز با مطالعه حاضر همخوانی ندارد. تدوین سیاستهای استقرار مدیریت دانش در دانشگاهها با محوریت دانشهای کاربردی، جامعهنگر و مشتریگرا میتواند ضمن توسعه علوم، بخشی از هزینههای فرآیندهای توسعه دانش را فراهم آورد. استفاده از تجارب سایر کشورها و سازمانها میتواند مفید باشد.
عدم مشارکت تعدادی از مدیران گروههای آموزشی به دلایل مختلف و صرف زمان زیاد برای دسترسی به پاسخگویان از محدودیت و دشواریهای این پژوهش بود. این اولین مورد پژوهش در زمینه مدیریت دانش در ایران محسوب میشود که دیدگاه مدیران گروههای آموزشی را مورد بررسی قرار داد. از این طریق میتوان امید داشت که جامعه پژوهش با توجه به یافتهها، به تدوین برنامهها و اقدامات لازم برای توسعه مدیریت دانش در حوزه مدیریت خود اقدام نماید. با توجه به انتظاراتی که از دانشگاهها میرود و بهمنظور حفظ جایگاه شایسته در بین دانشگاههای کشور، ضروری است در دانشگاه علوم پزشکی جندیشاپور اهواز برنامههای توسعه مدیریت دانش با اولویت خلق دانش از سوی گروههای آموزشی مختلف تدوین و اجرا شود.
نتیجهگیری
از دیدگاه جامعه پژوهش، وضعیت مدیریت دانش نسبتاً مناسب است، اما مولفه خلق دانش نسبتاً ضعیف برآورد میشود.
تشکر و قدردانی: پژوهشگران از همکاری مسئولان معاونت توسعه پژوهش و فناوری دانشگاه علوم پزشکی اهواز و مدیران محترم گروههای آموزشی سپاسگزاری مینمایند.
تاییدیه اخلاقی: موردی توسط نویسندگان گزارش نشده است.
تعارض منافع: موردی توسط نویسندگان گزارش نشده است.
منابع مالی: این پژوهش با پشتیبانی مالی کمیته تحقیقات دانشجویی معاونت توسعه پژوهش و فناوری دانشگاه علوم پزشکی اهواز انجام گرفته است (شماره طرح: 73s91).
|