مقدمه
شاید بتوان گفت اصلیترین وظیفه نظام آموزشی هر کشور، تربیت نیروی انسانی متعهد و متخصص بهمنظور ارایه خدمت به مردم آن کشور است، بنابراین در هدفگذاری نظام آموزشی، از اهداف اصلی شناسایی نیازهای جامعه و تلاش برای برطرفکردن آنها است [1].
از آنجا که جامعه یک سیستم پویا و در حال تغییر است، نیازهای آن نیز در حال دگرگونی است. مصادیق آن، تحول مداوم نیازهای بهداشتی، پیشگیری، درمان، تقاضاها و منابع موجود از سویی و از سوی دیگر رشد جمعیت است. بنابراین بهنظر میرسد آموزش و اهداف نظام آموزش نیز نیاز به تغییر و تعدیل بهمنظور همراهی با جامعه دارد. از سوی دیگر، با توجه به پیشرفت سریع و بهروز علم از جمله علوم وابسته به حیطه پزشکی و افزایش علوم و تکنولوژی آموزشی بهنظر میرسد آموزش کشور باید طوری جهتدهی شود که دچار اُفت کیفیت در سطح جهانی نشود [2].
یکی از روشها برای حفظ و ارتقای کیفیت آموزش همسو با رشد جهانی، ارزشیابی مستمر آموزش و ارکان وابسته به آن است. به این طریق میتوان به نقاط ضعف و قوت سیستم پی برد. قدم بعدی، بازخورد این یافتهها به سیستم آموزش و تلاش برای بهبود کیفیت و کمیت آموزش است.
از آنجایی که دانشجویان مخاطبان اصلی آموزش بوده و بهطور کاملاً مستقیم با سیستم آموزش در ارتباط هستند، بهنظر میرسد مهمترین منبع برای دستیافتن به نقاط قوت و ضعف نظام آموزش باشند [3، 4]. از سوی دیگر، شاید بتوان دانشجویان را اصلیترین عامل خواستار ارتقای کیفیت آموزش دانست. به همین جهت (اگر شرایط مناسب پژوهشی فراهم شود)، فراگیران بدون درنظرگرفتن احتمالاتی که ممکن است تهدیدی برای موقعیت آنها در محیط دانشکده باشد، در مقایسه با سایر اجزای سیستم آموزش ( بهطور مثال مربیان) راحتتر نقطهنظرات خود را عنوان میکنند [5].
در چند سال اخیر با عنایت به این مهم، پژوهشهایی صورت گرفته است. این پژوهشها در حیطه ارزیابی مشکلات آموزشی به دانش عمومی دستاندرکاران این حیطه میافزاید و استفاده از این مطالعات و بازخورد مناسب آن، در امر آموزش از اهمیت بالایی برخوردار است؛ بهعنوان مثال در مطالعهای که توسط آهنگری و همکاران در سال تحصیلی 86-1385 صورت پذیرفت، برنامه آموزشی از دیدگاه دانشجویان دندانپزشکی فارغالتحصیل از دانشکدههای دندانپزشکی کشور مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد سیستم آموزش دندانپزشکی در قسمتهای مختلف کارآیی و توانایی خاص خود را دارد، ولی با این وجود احساس نیاز به برخی اصلاحات در زمینههایی چون آموزش زبان، روش تحقیق و غیره وجود دارد [1]. همچنین در مطالعهای که توسط اکبری و همکاران در دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد با هدف تعیین دیدگاه دانشجویان دندانپزشکی درباره آموزش و نحوه ارزشیابی واحدهای بالینی انجام شد، نشان داده شد که از نظر دانشجویان آموزش و ارزشیابی در بخشهای مختلف تفاوت آماری معنیداری نداشته و بازنگری در فعالیتهای آموزشی مسئولان دانشکده، بررسی مجدد کوریکولوم آموزشی، فراهمکردن تجهیزات و وسایل لازم در محیط بالینی پیشنهاد شده است [6].
در حیطه بررسی متون بهعملآمده، مطالعه جامعی که دربرگیرنده دیدگاه و تجربیات دانشجویان پیرامون مشکلات آموزشی دانشکده دندانپزشکی مشهد در حیطههای مختلف آموزشی باشد یافت نشد.
بنابراین، تحقیق حاضر با هدف بررسی مشکلات آموزشی از دیدگاه دانشجویان دانشکده دندانپزشکی مشهد انجام گرفت تا از این طریق بتوان وضعیت موجود را تحلیل کرد و راه را برای مداخلات موثر بعدی هموار نمود.
مشارکتکنندگان و روشها
این پژوهش یک مطالعه کیفی است که در سال 1391 انجام شد و جامعه مورد مطالعه آن شامل دانشجویان دندانپزشکی دورههای مختلف دانشکده دندانپزشکی مشهد بود. برای تجزیه و تحلیل دادهها و کمیسازی یافتههای کیفی از روششناسی کیو استفاده شد. بهمنظور دستیابی به نظرات دانشجویان از گروه متمرکز استفاده شد که یکی از روشهای جمعآوری اطلاعات است. گروه متمرکز گروهی از افراد هستند که اغلب تجربیات یا خصوصیات مشترک دارند و محقق بهمنظور استخراج عقاید، افکار و ادراکات اعضا در مورد موضوعی خاص، مورد علاقه و مرتبط با این گروه، اقدام به مصاحبه بهشکل گروهی مینماید. هدف نهایی برای محقق، کسب شناخت عمیق از چگونگی درک شناخت شرکتکنندگان از واقعیات براساس تجربه مشترک آنان راجع به موضوع تحقیق است. به این منظور 25 نفر از دانشجویان سه مقطع تحصیلی دانشکده دندانپزشکی شامل علوم پایه، فیزیوپاتولوژی و کارآموزی برای شرکت در بحثهای گروهی متمرکز دعوت شدند. بر این اساس تعداد گروههای بحث متمرکز سه گروه بود و برای هر مقطع تحصیلی دو جلسه بحث گروهی با هدف به اشباع و تکراررسیدن مطالب عنوانشده برگزار شد. دانشجویان با نمونهگیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند. تاکید، بر انتخاب دانشجویانی بود که نگاه انتقادی و نگرش اصلاحی به آموزش داشتند و از راهنمایی نماینده کلاسها و مشورت دفتر توسعه آموزش و کمیته مشورتی دانشجویی کمک گرفته شد. در مقطع علوم پایه (دانشجویان سال دوم) تعداد 5 نفر، در مقطع فیزیوپاتولوژی (دانشجویان سال سوم و چهارم) تعداد 12 نفر و در مقطع کارآموزی (دانشجویان سال پنجم) تعداد 8 نفر در این جلسات شرکت نمودند.
مسئول دفتر توسعه آموزش دانشکده دندانپزشکی، مدیریت جلسههای بحثهای گروهی را بر عهده داشت و در آغاز هر جلسه ضمن مطرحنمودن اهداف پژوهش، از دانشجویان حاضر خواسته میشد که تجربیات خود را پیرامون مشکلات آموزشی دانشکده در سال تحصیلی جاری عنوان نمایند. مصاحبه بهصورت نیمهساختارمند و با طرح تعدادی سئوال باز مرتبط با موضوع انجام گرفت. موارد عنوانشده توسط دستگاه ضبط صوت ضبط شده و بعد از پایان هر جلسه، موارد ضبطشده توسط گروه تحقیق پیادهسازی شد. جلسات بحث گروهی تا بهاشباعرسیدن ادامه یافت، بهگونهای که بعد از رسیدن به نقطهنظرات تکراری دانشجویان جلسات متوقف شد. سپس دادهها چندین مرتبه توسط گروه تحقیق مرور شد. در پایان، دادهها بهصورت عبارتهایی استخراج شده و در دو قالب، ابتدا پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی و سپس در راستای انجام آنالیز کیو، بهمنظور کمیسازی یافتههای کیفی آمادهسازی شدند.
روش کیو را پیوندی بین روشهای کیفی و کمی مطالعه میدانند، زیرا نمونه افراد بهطور هدفمند و با اندازهای کوچک انتخاب میشود که آن را به روش کیفی نزدیک میکند و از سوی دیگر یافتهها از طریق تحلیل عاملی و بهروش کاملاً کمی بهدست میآیند. همچنین بهدلیل شیوه گردآوری اطلاعات (مرتبسازی دادهها) میتوان بهطور عمیقتری از ذهنیت افراد آگاه شد [7]. هدف روش کیو، دستیابی حداکثری به دیدگاههای مختلف موجود پیرامون یک موضوع خاص است [8]. از روش کیو برای تجزیه و تحلیل ذهنیت انسانها استفاده میشود و برای انجام تحقیقهای اکتشافی مناسب است [9].
روش کیو از سه مرحله کلی؛ 1) ایجاد نمونه کیو، 2) مرتبسازی کیو و 3) تحلیل و تفسیر دادههای بهدستآمده تشکیل شده است [10].
برای ایجاد نمونه کیو، به یک فضای گفتمان نیاز است که عبارت است از لیستی از مطالبی که مرتبط با موضوع تحقیق است [11]. نمونه کیو دستهای از گزارههاست که ابزار اصلی مطالعه را تشکیل میدهند [8]. این ابزار باید به بیان و زبان مشارکتکنندگان نزدیک باشد و شامل دیدگاهها و نظرات مشارکتکنندگان باشد. در مطالعه حاضر برای دستیابی به فضای گفتمان از بحث در گروههای متمرکز استفاده شد. این روش بهدلیل بهدستآمدن اطلاعات مناسب در نتیجه تعامل مشارکتکنندگان انتخاب شد. در بررسیهای صورتگرفته مشخص شد که دانشجویان زمانی که در گروه قرار گرفتند راحتتر و با آزادی بیشتری در ارتباط با این موضوع صحبت نمودند [12]. از سوی دیگر، با تکمیل بیانات یکدیگر، عمق و صحت بیشتری به دادههای گردآوریشده دادند. این امر در منابع نیز مورد اشاره قرار گرفته است که پویایی گروه میتواند افراد را به توصیف دیدگاههای خود بهشکلی که کمتر در یک مصاحبه فردی اتفاق میافتد، تشویق نماید [13، 14]. این اطلاعات بهدستآمده بهعنوان فضای گفتمان قلمداد میشود. پس از بررسی، موارد مشترک و گزارههای مشابه ادغام شد. به این ترتیب تعداد 32 گزاره اولیه، بهعنوان نمونه کیوی اولیه، شکل گرفت. بهمنظور اغنای لیست گزارهها، گروه تحقیق با بررسی متون و مقالات موجود در زمینه مشکلات و مسایل آموزشی، تعداد 16 گزاره دیگر را به نمونه اولیه افزودند. این لیست شامل 48 گزاره در اختیار 4 نفر از صاحبنظران حیطه آموزش، شامل دو استاد و دو دانشجو قرار گرفت. پس از اعمال نقطهنظرات و حذف موارد مشترکی که از دید گروه تحقیق پنهان مانده بود، لیستی متشکل از 43 گزاره که شامل عمده مشکلات و مسایل آموزشی جاری در دانشکده دندانپزشکی و معرفی از فضای گفتمان بود، تشکیل شد.
در مرتبسازی کیو، از شرکتکنندگان خواسته میشود تا گزارهها را در یک قالب خاص مرتب نمایند. پس از آمادهکردن نمونه کیو، از میان افرادی که در فضای گفتمان حضور داشتند، تعدادی بهعنوان نمونه افراد برای مشارکت در مطالعه کیو، یعنی مرتبسازی انتخاب میشوند. با توجه به این توضیحات، در مطالعه حاضر از 25 نفر از دانشجویان دانشکده دندانپزشکی که اکثراً جزو افراد گفتمان بوده و در مصاحبههای گروهی شرکت فعال داشتند استفاده شد و سپس مرتبسازی بهشکل توزیع نرمال انجام شد.
43 گزاره بههمراه نمودار توزیع نرمال کیو، در قالب فایل اکسل تهیه شد و بههمراه دستورالعمل مرتبسازی دادهها برای مشارکتکنندگان در طرح از طریق ایمیل ارسال شد. طی این دستورالعمل از مشارکتکنندگان خواسته شد که ابتدا تکتک عبارتها را مرور کنند تا از نوع و تنوع آنها آگاه شوند. سپس عبارتها را به سه دسته تفکیک کنند؛ دسته اول شامل عبارتهایی است که از نظر فرد اولویت دارند، دسته دوم شامل عبارتهایی است که از نظر وی فاقد اولویت هستند و دسته سوم شامل جملاتی است که نظر خاصی در مورد آنها نداشته یا در آن حیطه صاحبنظر نیستند. سپس در دسته واجد اولویت، بر حسب میزان اهمیت هر گزاره، از درجه 4 تا یک گزارهها در نمودار کیو قرار داده شدند. در دسته فاقد اولویت نیز به ترتیبی که از اهمیت آن کاسته میشود از درجه 4- تا 1-، گزارهها در نمودار کیو قرار داده شدند و در پایان، تمام عبارتهای دسته سوم روی درجه صفر قرار گرفتند.
برای شناسایی الگوهای ذهنی، رتبهبندی و مرتبسازی کیو توسط خبرگان انجام و اطلاعات وارد نرمافزار SPSS 11 شد و تحلیل عاملی کیو با استفاده از آن بهروش خاص کیو انجام گرفت. شرکت کلیه دانشجویان در مطالعه، اختیاری بود. همچنین کلیه اطلاعات مشخصکننده افراد، محرمانه باقی ماند. علاوه بر این به افراد اطمینان داده شد که سخنان فردی آنها به جایی منعکس نشده و فقط بهشکل نظرات گروهی ارایه خواهد شد.
یافتهها
شرکتکنندگان در مرتبسازی کیو 25 نفر بودند که 17 نفر (68%) از آنها زن و 8 نفر (32%) مرد بودند. 15 نفر (60%) آنان مشغول به تحصیل در مقطع فیزیوپاتولوژی، 4 نفر (16%) کارآموزی و 6 نفر (24%) کارورزی بودند. 14 نفر (56%) معدل کل بالای 17 و 11 نفر (44%) معدل کل زیر 17 داشتند.
در مرحله اول، دادهها بهروش تحلیل عاملی اکتشافی و مبتنی بر روش تحلیل عوامل اصلی و با چرخش واریماکس (با نرمالسازی کایزر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و 8 عامل با مقادیر ویژه بیشتر از یک بهدست آمد. همبستگی بین هر کدام از ماتریس دادهها با عامل بهدستآمده در سطح 95% اطمینان معنیدار بود. بر این اساس ذهنیتهای مختلف افراد در 8 گروه طبقهبندی شدند.
پس از استخراج عوامل و چرخش بهروش واریماکس، امتیازهای عاملی و آرایههای عاملی بهروش رگرسیون محاسبه شد. نظر به اینکه همبستگی بین عبارات و عوامل، همبستگی جزیی را نشان داد، در مرحله دوم اقدام به بررسی ماتریس همبستگیها و ترانهادن ماتریس دادههای اولیه شد که SPSS 11 و روش تحلیل عاملی اکتشافی برای دستهبندی عبارتها (تشکیل عامل) کمک زیادی ننمود. علت اصلی این موضوع همبستگی جزیی بین عبارتها بود.
در حیطهبندی پدیدارشناسی با خواندن و بازخوانی مکرر دادهها در ابتدا، تعداد 77 کد اولیه از بحثهای گروهی استخراج شد که پس از ادغام موارد مشترک و کدهای مشابه تعداد 32 کد باقی ماند. طی آخرین مرحله کدبندی نظرات، یافتهها توسط گروه پژوهش در قالب چهار درون مایه اصلی؛ 1- حرفهایگری، 2- امکانات و تجهیزات آموزشی، 3- مدیریت آموزشی (شامل آموزش نظری و آموزش عملی) و 4- ارزشیابی دستهبندی شدند (جدول 1). بر این اساس مهمترین مشکلات آموزشی دانشکده از دیدگاه دانشجویان که در مصاحبهها بیشتر تکرار و بر آن تاکید شده بود، عبارت بودند از؛ نبود آموزش کافی در مبحث اخلاق حرفهای، عدم تناسب تعداد دانشجویان و امکانات آموزشی در فانتوم و بخش، وضع نامناسب کتابخانه علمی، عدم استفاده از تکنیکهای مشارکت دانشجویان، عدم کفایت برخی از واحدهای بالینی و نمرهدهی سلیقهای و بدون معیار مشخص.
بحث
براساس یافتههای این مطالعه، دانشجویان مشکلات خود را در قالب چهار حیطه اصلی حرفهایگری، امکانات و تجهیزات آموزشی، مدیریت آموزشی و ارزشیابی عنوان نمودند.
در حیطه حرفهایگری، نتایج این مطالعه نشان داد دانشجویان درباره برخورد نامناسب برخی اساتید توافق نظر داشتند و ابراز داشتند که این برخوردها بهخصوص در کلینیک موجب تحمیل استرس به دانشجو میشود. در بررسی سیابانی و همکاران در کرمانشاه، بیتوجهی نسبت به جنبههای اخلاقی استاد- دانشجو بهعنوان عامل تاثیرگذار در کیفیت آموزش عنوان شده است [15]. در مطالعه پردنجانی و همکاران نیز از مهمترین نقاط قوت آموزش بالینی، برخورد مناسب مربی و دانشجو در بخش مطرح شده است [16]. بهنظر میرسد یکی از رسالتهای مسئولان فرهنگی دانشکدهها ضمن حفظ حرمت استاد و دانشجو تلاش برای برقراری محیط فرهنگی و آکادمیک است.
از اظهارات دیگر دانشجویان، نبود آموزش کافی در مبحث اخلاق حرفهای و ارتباط صحیح با بیمار بود. این در حالی است که یکی از مهمترین عوامل موفقیت در ارایه خدمت، برقراری ارتباط موثر است که در حیطه علوم پزشکی بهدلیل لزوم اعتمادسازی درمانگر اهمیت بالاتری مییابد. بدیهی است نبود آموزش موثر در این حیطه موجب صرف وقت و هزینه بالا از سوی دندانپزشک بهمنظور یادگیری روش ارتباط موثر از طریق آزمون و خطا میشود. همچنین دانشجویان به ارتباط نامناسب استاد و بیمار در برخی از بخشها اشاره داشتند. با توجه به مطالعه زالی و همکاران، بیش از نیمی از علل نارضایتی بیماران مربوط به برخورد پزشک بوده است [17]. بنابراین گنجاندن دورههای مدون اخلاق حرفهای و حرفهایگری در کوریکولوم آموزشی از ملزومات است.
در ادامه، دانشجویان به تعامل ضعیف استاد- دانشجو در دوره علوم پایه اشاره کردند و عنوان نمودند که به بازخورد دانشجویان اهمیت داده نمیشود. این امر میتواند ناشی از ارایه مباحث بدون درنظرگرفتن وضعیت دانشجویان باشد، طوری که اغلب مباحث برای دانشجویان سنگین و غیرملموس است و باعث عدم احساس نیاز دانشجویان به دروس علوم پایه میشود. در مطالعه سیابانی و همکاران، حجم زیاد و غیرضروری دروس علوم پایه و انتظار اساتید در یادگیری ریز جزییات دروس تخصصی از عوامل نارضایتی دانشجویان بوده است [15]. این امر لزوم ادغام دروس بالینی و علوم پایه را آشکار میکند که در مطالعه ظفرقندی و همکاران نیز به آن اشاره شده است [18]. لازم به ذکر است در کوریکولوم جدید دانشکده دندانپزشکی مشهد مصوب سال 1391 که برای ورودیهای سال 92 در حال اجراست، بحث ادغام دروس بالینی و علوم پایه بهشیوه موثری لحاظ شده است. لذا پیشنهاد محققان این است که در مطالعات آتی، تاثیر این امر در میزان و کیفیت یادگیری دانشجویان بررسی شود.
در زمینه امکانات و تجهیزات نیز به عدم تناسب تعداد دانشجویان و امکانات آموزشی در فانتوم و بخش اشاره شد. در مطالعه اکبری، 5/34% دانشجویان تجهیزات فیزیکی بخش اطفال را بد دانستند، ولی اکثریت آنان عقیده داشتند تجهیزات بخشهای دیگر مناسب یا حتی زیاد است [6]. در مطالعه آهنگری و همکاران، فارغالتحصیلان امکانات و وسایل را به حد کفایت و قابل قبول عنوان کردند [1]. در مطالعه برهانمجابی، 45% دانشجویان دندانپزشکی قزوین، تجهیزات فیزیکی بخش پریو و 60% تجهیزات پروتز را کم ذکر نمودند [19]. از علل تفاوت در چند مطالعه اخیر میتوان به افزایش دانشجویان ورودی یا دانشجویان مهمان اشاره کرد که ریشه در سیاستهای کلی کشور دارد که متاسفانه بدون درنظرگرفتن امکانات فیزیکی و تجهیزات، اقدام به پذیرش دانشجو مینمایند. بیشک تجهیزات، جزء جدانشدنی حرفه دندانپزشکی است. در چنین شرایطی دانشجویان ناگزیرند تهیه برخی تجهیزات و هزینه لابراتوار را متحمل شوند که این موضوع از مسایل مورد انتقاد دانشجویان در مطالعه حاضر است.
در این مطالعه دانشجویان به وضع نامناسب کتابخانه علمی اشاره داشتند. از جمله مشکلات عنوانشده در این رابطه؛ ساعت کاری محدود کتابخانه، عدم بهروزبودن منابع و کتابهای مرجع، عدم تهویه و نور مناسب، عدم وجود فضای لازم برای بحث گروهی و عدم دسترسی به امکانات جستجوی اینترنتی در محل کتابخانه بود. نتایج مطالعه غفاریان شیرازی و همکاران نیز حاکی از آن است که محیط آموزشی بهعلت کمیت و کیفیت وسایل آموزشی و کتابهای موجود در کتابخانه و بهروزنبودن آنها و عدم دسترسی آسان به منابع مورد نیاز علمی و اینترنت در اکثر موارد نامطلوب ارزیابی شده است [20].
از دیگر مسایل مورد بحث در این حیطه، دشواری دسترسی به دندانهای کشیدهشده برای آموزش در پرهکلینیک بود که دانشجویان در این زمینه پیشنهاداتی مطرح نمودند. مهمترین این پیشنهادات، دسترسی به بانک دندانی در دانشکده بود که ضمن برچیدن خرید و فروش دندانها کمک بزرگی به صورتگرفتن طرحهای پژوهشی میکند. باید اشاره کرد در عملینمودن این طرح، مسایلی مانند محیط نگهداری دندانها و شرایط استریل یا ضدعفونینمودن آنها وجود دارد. از آنجا که به این مورد در مطالعات مشابه اشارهای نشده است، بهنظر میرسد این یک مساله محلی و غیرقابل تعمیم باشد.
در حیطه آموزش نظری در دوره علوم پایه، دانشجویان انتقاداتی به دروس عمومی شامل انگلیسی، کامپیوتر و روش تحقیق داشتند. آنها معتقد بودند که نحوه ارایه درس روش تحقیق به روش ارایه پروژه تغییر یابد یا اینکه به دو واحد عملی و نظری تبدیل شود. همین طور به لزوم یادگیری این مبحث در دوره علوم پایه اشاره کردند. در حال حاضر این درس بهصورت دو واحد تئوری در دوره فیزیوپاتولوژی ارایه میشود که نحوه ارایه آن صرفاً بهصورت سخنرانی است. بدیهی است جلوگیری از آموزش نظری بهتنهایی میتواند در افزایش انگیزه و علاقه در دانشجو موثر باشد [18]. همچنین مطرح شد که بهتر است بهجای آموزش مقدماتی مثل کار با ویندوز و ایمیل، کار با نرمافزارهای مرتبط پژوهشی و جستوجو در وبگاههای حیطه پزشکی آموزش داده شود.
از دیگر مشکلات عنوانشده، عدم استفاده از تکنیکهای مشارکت دانشجویان و استفاده محض از تکنیکهای سخنرانی و استادمحور و همچنین کاربردینبودن رفرنسهای معرفیشده از سوی اساتید بود. لذا پیشنهاد میشود از تکنیکهای نوین آموزشی که بر مبنای مشارکت دانشجویان است نظیر یادگیری مبتنی بر حل مساله و آموزش مبتنی بر تیم بهره جست.
در حیطه آموزش عملی، دانشجویان آموزش در برخی از مواردی که در آینده شغلی با آن مواجه هستند را ناکافی دانستند و نگرانی شدید خود را از سطح ناکافی مهارت خویش پس از فارغالتحصیلی عنوان داشتند. بنا بر اظهارات دانشجویان، این موضوع موجب ایجاد نوعی نیاز به ادامه در رشتههای تخصصی شده است، طوری که قبلاً این نیاز میان دندانپزشکان عمومی کمتر دیده میشد. در مطالعهای که توسط جولین در دانشگاه ویسکانتین ایالات متحده انجام شد، فارغالتحصیلان پزشکی در پایان تحصیلات خود کار کلینیکی را مهمترین بخش آموزش خود عنوان کرده بودند [21]. این امر میتواند ناشی از فشردهشدن نسنجیده برخی از دروس عملی بدون درنظرگرفتن نیازهای واقعی دانشجویان و عدم تناسب تعداد بیماران- دانشجویان و امکانات بخش باشد که در مورد آخر لزوم بازبینی مجدد سیاستهای کلی کشور مبنی بر افزایش تصاعدی جذب دانشجو روشن است.
در آخر میتوان ضعف برنامهریزی آموزش در تقسیمبندی دانشجویان در بخش که در مطالعه اکبری نیز به آن اشاره شده است را بهعنوان عامل اثرگذار در این حیطه دانست [6].
دانشجویان از عدم کفایت آموزش برخی از بخشهای بالینی ابراز شکایت نمودند. در مطالعه برهانمجابی، دانشجویان طول مدت آموزش بالینی در بخش ارتودنسی را کم ذکر کردند که این مساله لزوم بررسی و بازنگری در برنامه آموزش بالینی در طول مدت اختصاصدادهشده به واحد عملی را نشان میدهد [19].
از موارد دیگر اشارهشده توسط دانشجویان عدم وجود امکان فالوآپ بیماران بود که در توضیح باید گفت در صورتی که فالوآپ بیماران جزو موارد خواستهشده (ریکارمنت) از دانشجو باشد، دانشجویان با شکستهای درمان و علل آن بهطور ملموستر آشنا شده و بهطور آکادمیک نحوه جلب رضایت بیمار و درمان مجدد را میآموزند. در حال حاضر تنها در بخش پروتز فالوآپ بیماران در ریکارمنت گنجانده شده و این جلسات در فاصله زمانی نزدیک صورت میگیرد که باز هم نمیتوان از موفقیت درمان در طولانیمدت مطمئن بود.
از موارد دیگر، ناکافیبودن آموزش نسخهنویسی عنوان شد. در مطالعه خراسانی و همکاران نیز از دیدگاه دانشجویان پزشکی، آموزش مهارت نسخهنویسی ناکافی ارزیابی شد [22]. بهدلیل اهمیت این مهارت و همین طور نارضایتی از نحوه آموزش آن، تغییر کلی در نحوه ارایه این مبحث ضروری بهنظر میرسد که میتواند بهصورت یک طرح دوره مدون برای پوششدادن داروهای مورد تجویز شایع و همین طور برگزاری کارگاههای نسخهنویسی باشد.
در حیطه ارزشیابی، دانشجویان بهخصوص در نحوه ارزشیابی برخی از دروس عمومی ایراداتی وارد دانستند که سلیقهای و بدون معیار مشخص انجام میشود. همین طور در آموزش بالینی انتقاداتی در این حیطه عنوان شد. در این راستا، نتایج مطالعهای که هادیزاده و همکاران با هدف ارزیابی وضعیت آموزش بالینی دانشجویان پرستاری و مامایی انجام دادهاند، نشان میدهد که اکثر دانشجویان پرستاری و مامایی (41%) ارزشیابی بالینی را در سطح بد ارزیابی میکنند و در این بخش کمترین میانگین نمره را به عبارت "وجود سیستم واحد برای ارزشیابی دانشجویان" اختصاص میدهند [23]. در مطالعه اکبری به ضرورت برگزاری آزمون کتبی بهمنظور سنجش یادگیری در بخشهای بالینی پرداخته شد که دانشجویان در بخش جراحی، پریو و ترمیمی این ضرورت را زیاد دانستند [6]. بدیهی است استفاده از روشهای نوین ارزشیابی بالینی که جنبههای عملی و کاربردی مباحث مورد آزمون را بررسی خواهد کرد برای انجام ارزشیابی مناسبی از دانشجو مفیدتر باشد. از جمله این روشها میتوان به آزمونهای ارزشیابی بالینی با ساختار عینی و مشاهده مستقیم مهارتهای عملی اشاره نمود.
در حیطه ارزشیابی اساتید، دانشجویان مسایلی از جمله اینکه "برخی از اساتید تسلط کافی روی مباحث تدریسشده ندارند" یا "برخی از اساتید در آموزش کار بالینی مهارت کافی ندارند و لازم است نظارت دقیقتر بر فعالیت آنها صورت گیرد" را مطرح کردند. در ادامه، به ناکارآمدی و غیرموثربودن سیستم نظرسنجی دانشجویان درباره تدریس اساتید اشاره شد و این طور عنوان شد که نظرسنجی دانشجویان در خصوص نحوه آموزش تاثیر کمی در ارتقای اساتید دارد. اهمیت دانش اساتید در روش آموزش بالینی بدیهی بوده و در این زمینه پیشنهاداتی مانند دوره فلوشیپ آموزش درمانگاهی یا آموزش مداوم در این زمینه در کل سال ارایه شده است [22]. از دیگر علل ناکافیدانستن آموزش میتوان به انگیزه ناکافی اساتید اشاره نمود. ویلکرسون و همکاران نیز از کمبود انگیزش اساتید بهعنوان یکی از مهمترین موانع ارتقای کیفیت آموزش درمانگاهی نام بردهاند [24]. در این زمینه راه حلهای متنوعی از جمله توجه به مسایل اقتصادی، استفاده از مدرسان علاقهمند و توانمند بدون عضویت در هیات علمی و همین طور استفاده از اهرمهای پاداش و بازخواست بهعنوان راه حل اقتصادی و دردسترس پیشنهاد شده است [22].
مشکلات عنوانشده در این پژوهش که برخی از آنها شاید با اجرای کوریکولوم جدید دندانپزشکی مرتفع شود به مراجع ذیصلاح ارجاع داده شد تا در برنامهریزیهای آموزشی مورد توجه قرار گیرد.
کمّیسازی یافتههای کیفی، با استفاده از روششناسی کیو در این پژوهش با محدودیتهایی همراه بود. در واقع، همبستگی جزیی بین عبارتهای نمونه کیو مانع از آن شد تا روش تحلیلی کیو بتواند با استفاده از شاخصهای آماری بهدستآمده از قبیل بارهای عاملی، ارزشهای ویژه و ماتریس همبستگی متغیرها، عوامل مشکلات آموزشی موجود در دانشکده دندانپزشکی را مشخص سازد. لذا برای تحلیل به روش پدیدارشناسی که روش دیگری برای تحلیل مطالعات کیفی است متوسل شدیم و نتایج این مطالعه را براساس آن گزارش نمودیم.
از آنجایی که تحلیل کیو روشی نوین و جدید در تحلیل مطالعات کیفی است، پیشنهاد میشود برای ایجاد امکان مقایسه عمیقتر ذهنیتهای غالب و همچنین دستهبندی عوامل مربوط به مشکلات آموزشی در ارزیابی نقاط ضعف و قوت سیستم آموزشی، چه در سطح دانشکدهها و دانشگاهها و چه در سطوح بالاتر آموزشی، مطالعات بیشتر با بهرهگیری از این روش انجام گیرد.
نتیجهگیری
مشکلات آموزشی دانشکده دندانپزشکی مشهد از دیدگاه دانشجویان، که اصلیترین کاربران نظام آموزشی هستند، در قالب چهار درونمایه اصلی؛ 1- حرفهایگری، 2- امکانات و تجهیزات آموزشی، 3- مدیریت آموزشی (شامل آموزش نظری، آموزش عملی) و 4- ارزشیابی دستهبندی میشود. مهمترین مشکلات آموزشی دانشکده از دیدگاه دانشجویان، نبود آموزش کافی در مبحث اخلاق حرفهای، عدم تناسب تعداد دانشجویان و امکانات آموزشی در فانتوم و بخش، وضع نامناسب کتابخانه علمی، عدم استفاده از تکنیکهای مشارکت دانشجویان، عدم کفایت برخی از واحدهای بالینی و نمرهدهی سلیقهای و بدون معیار مشخص است.
تشکر و قدردانی: این مطالعه براساس حمایت معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و بر طبق طرح شماره 910019 انجام شده است که بر این اساس از ایشان قدردانی میشود. همچنین از کمیته مشورتی دانشجویی دانشکده دندانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی مشهد و دانشجویان محترم شرکتکننده در این پژوهش که ما را در اجرای این مطالعه همراهی نمودند، تشکر مینماییم.
تاییدیه اخلاقی: شرکت کلیه دانشجویان در این مطالعه، اختیاری بود. همچنین کلیه اطلاعات مشخصکننده افراد، محرمانه باقی ماند. علاوه بر این به افراد اطمینان داده شد که سخنان فردی آنها به جایی منعکس نشده و فقط بهشکل نظرات گروهی ارایه خواهد شد.
تعارض منافع: این تحقیق با منافع هیچ موسسه یا فردی تعارض ندارد.
منابع مالی: این تحقیق از حمایت مالی دانشگاه علوم پزشکی برخوردار بوده است.
|