مقدمه
تحقیقات روانشناسی روی خلاقیت از سال 1950 شروع شده است. ﻫﺮﻳﻨﮕﺘﻮن، ﺧﻼﻗﻴﺖ را ﻳﻚ اﺛﺮ ﺷﺨﺼﻲ معرفی میکند که ﺑﻪ ﻋﻮاﻣﻠﻲ ﻧﻈﻴﺮ ﻫﻴﺠﺎن، اﺣﺴﺎﺳﺎت، ﺗﺠﺮﺑﻪﻫﺎ و ﻳﺎدﮔﻴﺮیﻫﺎی ﺷﺨﺼﻲ واﺑﺴﺘﻪ است. ﮔﻴﻠﻔﻮرد نیز ﻣﻌﺘﻘﺪ است ﻛﻪ ﺧﻼﻗﻴﺖ بُعدی ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ دارد و ﺑﺎ ﻓﺮآﻳﻨﺪﻫﺎی ﻋﺎﻟﻲ ذﻫﻨﻲ ﻧﻈﻴﺮ ﺗﻔﻜﺮ، ﻫﻮش، ﺗﺨﻴﻞ و ﭘﺮدازش اﻃﻼﻋﺎت مرتبط است [1]. ﻣﺮور ﺗﺎرﻳﺨﻲ اﻳﻦ ﻣﻮﺿﻮع ﻧﺸﺎن ﻣﻲدﻫﺪ ﻛﻪ از سال 1950 میلادی ﻋﻼﻗﻪ شدیدی ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ آﻣﻮزش و ﻧﻴﺰ ﭘﺮورش ﺧﻼﻗﻴﺖ بهوجود آﻣﺪه است، اما تحقیقات ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺳﺎل 1980 را ﺑﺎﻳﺪ ﻧﺨﺴﺘﻴﻦ اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﺴﺌﻮﻻﻧﻪ ﺑﺮای ﺗﺸﻮﻳﻖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪﻫﺎی آﻣﻮزﺷﻲ ﺧﻼﻗﻴﺖ ﺗﻠﻘﻲ ﻛﺮد. در اﻳﻦ راﺳﺘﺎ ﺗﻮرﻧﺲ، ﺧﻼﻗﻴﺖ را این گونه بیان کرد که ﻫﺮ ﭼﻨﺪ بُعدی ﻓﺮدی دارد، وﻟﻲ در اصل ﻗﺎﺑﻞ آﻣﻮزش اﺳﺖ. ﮔﻴﻠﻔﻮرد هم ﭼﻬﺎر ﻋﻨﺼﺮ را ﺑﺮای ﺧﻼﻗﻴﺖ ﺑﺮﺷﻤﺮد ﻛﻪ ﻣﺎﻫﻴﺘﻲ آﻣﻮزﺷﻲ دارﻧﺪ؛ ﺳﻴﺎﻟﻲ، اﻧﻌﻄﺎفﭘﺬﻳﺮی، اﺑﺘﻜﺎر و ﺑﺴﻂ. ﻋﻨﺼﺮ ﺳﻴﺎﻟﻲ ﺑﻪ ﻛﻤﻴﺖ ﻳﺎ ﺗﻌﺪاد اﻳﺪهﻫﺎ، اﻧﻌﻄﺎفﭘﺬﻳﺮی ﺑﻪ ﺗﻨﻮع و ﮔﻮﻧﺎﮔﻮﻧﻲ اﻳﺪهﻫﺎ، اﺑﺘﻜﺎر ﺑﻪ ﻣﻨﺤﺼﺮﺑﻪﻓﺮدﺑﻮدن ﻳﺎ ﻏﻴﺮﻣﻌﻤﻮﻟﻲﺑﻮدن اﻳﺪهﻫﺎ و ﺑﺴﻂ ﺑﻪ جزییات اﻳﺪهها ﻣﺮﺑﻮط ﻣﻲﺷﻮد [2].
اگر بخواهیم تفکر خلاق را معنی کنیم، باید بگوییم که وقتی از مجموعهای از اطلاعات و دادهها یک فکر جدید و نو تولید میشود، تفکر خلاق حاصل شده است. در واقع مجموعهای از افکار رهاشده که بهتنهایی ثمری ندارند یا کیفیت بالایی ندارند، به اشکال جدیدی تبدیل میشوند که نتیجهبخش و مفید است [3، 4].
پنجسالگی اوج تفکر خلاق است. از آنجایی که کودکان قبل از پنجسالگی توجه و تمرکز کمتری دارند، رشد خلاقیت در بیشتر کودکان از پنجسالگی به بعد شروع میشود. اما کودکانی هستند که از دوسالگی نیز کارهای خلاقانه انجام میدهند [2]. اکثر مطالعاتی که روی هوش و خلاقیت با استفاده از آزمونهای تفکری مانند آزمون TTCT (آزمونهای تفکر خلاق تورنس) و سایر آزمونها انجام گرفته است، با مداد و کاغذ بوده است، چرا که فرد با مداد و کاغذ تسلط بیشتری دارد [5]. بنابراین هوش و خلاقیت دو جزء اساسی برای حل مسایل زندگی روزمره هستند [6]. چندین مطالعه درباره اثر تاریکی و نور روی خلاقیت انجام گرفته است که نشان دادهاند استفاده از نور غیرمستقیم بهجای نور مستقیم و افزایش شدت تاریکی، باعث کاهش اثرات خلاقانه در افراد میشوند. استیدل به بررسی فرآیند خلاقیت روی سبک زندگی پرداخت و مجموعهای از مدلهای ریاضی نظیر ساختار درختی برای آن بیان کرد. براساس مدل وی، دو تعریف برای خلاقیت بیان میشود [7]: 1) خلاقیت، توانایی و استعداد انسان در تفکر، استنباط، حل مساله و توسعه محصول است و 2) خلاقیت یک فرآیند شناختی سطح بالا در لایههای بالایی مغز است که ارتباط جدید بین اشیا، ویژگیها، مفاهیم و پدیدهها را کشف میکند.
هلمان اذعان کرد که بازیهای ویدیویی هیچ تاثیری بر دانشآموزان ابتدایی ندارد [8]. در پژوهشی که توسط هانگوون و کیم روی دانشآموزان کرهای- آمریکایی انجام گرفت نشان داده شد که همبستگی مثبتی بین دوزبانهبودن و خلاقیت وجود دارد. تسلط به دو زبان فرد را قادر میسازد درک بالاتری نسبت به دو فرهنگ داشته باشد و تحمل شناختی را بالا میبرد. همچنین اثر سن و جنسیت را روی دوزبانهبودن و خلاقیت بررسی کردند. گزارش شده است که دختران در کل، عملکرد بهتری نسبت به پسران داشتند. مردان در اصالت و انعطافپذیری قویتر بودند و دختران در اضافهکردن جزییات برتری داشتند [9].
از طرف دیگر، پژوهشگران در راستای اینکه بدانند خلاقیت مربوط به کدام قسمت از مغز بوده است، بر اثر عوارضی که در اثر ضایعات وارده بر لوب فرونتال ایجاد میشود از جمله؛ ازدستدادن گفتار و فعالیتهای عضلانی، کاهش در ابتکار عمل و افزایش سطح حواسپرتی، به این نتیجه رسیدهاند که برای این ناحیه از مغز برای درک اساس فیزیولوژیک خلاقیت، حساسیت بیشتری وجود دارد. در ادامه این تحقیق آورده شده است که خلاقیت را میتوان جزو آن دسته از فعالیتهای مغزی دستهبندی کرد که در سالهای اخیر با نام "نروداروینسم" مطرح شده است که همان روند تکاملی با استفاده از یادگیری از محیط زیست را نشان میدهد. در ادامه این بحث، بیان شده است که بالابودن خلاقیت ناشی از فاصله سیناپسی و تعداد نروترنسمیترهایی است که انتقال مییابد [10].
بدین گونه مطالعات روی سیگنالها و تصاویر مغزی (EEG) حین خلاقیت گسترش پیدا کرد. فینک به بررسی تغییرات باند آلفا-2 در EEG (12-10هرتز) هنگام بهبود خلاقیت پرداخت [11]. شناخت خلاقانه موجب سنکرونیزاسیون آلفا، بهویژه در قشر پریفرونتال و در نیمکره راست مغز میشود. دیتریش و کانسو روی فعالیتهای مغز پاسخ به تفکر واگرا تحقیقاتی را انجام دادند و اطلاعات مفیدی هنگام پاسخ به "آها" برای حل مساله بهدست آوردند [12]. فینک و نوبوئر در تحقیق خود نشان دادند در افرادی که آزمونهای کلاسیک و تخیلی روی آنها انجام شده است، باند آلفای (12-8هرتز) کسانی که ایدههای اصیل تولید کردهاند نسبت به افرادی که ایدههای آنها دارای اصالت کمتری است، توان بیشتری دارد [13]. براساس پژوهشهایی که در سالهای بعد انجام گرفته است، نقش خاص فعالیتهای آلفای EEG در کارهای مرتبط با خلاقیت به اثبات رسیده است. همچنین فعالیتهای آلفا به اصالت پاسخ و سطح خلاقیت افراد بستگی دارد.
گرچه از روی سیگنالهای مغزی (EEG) ویژگیهای مهمی نظیر؛ فاز، توان، سنکرونیزاسیون و وابستگی را میتوان بهدست آورد، اما با این حال ایراد مهم آن، این است که قدرت کمی در تفکیک فضایی از سیگنالهای دریافتی طی فرآیندهای عصبی دارد. تصاویر مغزی نیز بهدلیل انتخاب آزمونهای ساده خلاقیت، توانایی کمی در افزایش سطوح خلاقیت از خود نشان میدهند.
در این مطالعه، برای اولین بار سیگنال قلبی حین انجام آزمون تفکر خلاق تورنس (فرم ب) مورد استفاده قرار گرفت که یکی از کاملترین و مهمترین آزمونهای خلاقیت در سالهای اخیر است. سیستم قلبی، پویا، غیرخطی و غیرایستا است و عملکردی مستمر و نوسانی بهصورت ضربان به ضربان و تحریک درونی و بیرونی همزمان دارد و در ارتباط مستقیم با سیستم عصبی مرکزی یعنی مغز است. هدف این مطالعه، بررسی تاثیر تفکر خلاق بر سیگنال نرخ ضربان قلب بود.
مواد و روشها
در این پژوهش نیمهتجربی در سال 1391، 52 نفر از دانشجویان رشتههای مهندسی پزشکی، برق و کنترل از دانشگاه صنعتی سهند بهروش نمونهگیری در دسترس (دارای سلامت جسمی، نداشتن سابقه بیماری، عدم مصرف دارو و دخانیات) انتخاب شده و مورد مطالعه قرار گرفتند.
ﺑﺮای ارزﻳﺎﺑﻲ ﺳﻄﺢ ﺗﻔﻜﺮ ﺧﻼق داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن از آزﻣﻮن ﺗﻔﻜﺮ ﺧﻼق ﺗﻮرﻧﺲ- ﻓﺮم ب (ﺗﺼﻮﻳﺮی) که توسط پیرخائفی [1] ترجمه شده است، اﺳﺘﻔﺎده شد. آزﻣﻮن ﺗﻔﻜﺮ ﺧﻼق ﺗﻮرﻧﺲ- ﻓﺮم ب دارای سه ﺗﻜﻠﻴﻒ ﻣﺠﺰای؛ ساخت تصویر (فعالیت1)، تکمیل تصویر (فعالیت2) و خطوط موازی (فعالیت3) اﺳﺖ و اﺟﺮای ﻫﺮ ﺗﻜﻠﻴﻒ آن 10 دﻗﻴﻘﻪ بهطول میانجامد ﻛﻪ در ﻣﺠﻤﻮع 30 دﻗﻴﻘﻪ وﻗﺖ ﺧﻮاﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ. این آزﻣﻮن از ﻗﺪرت ﺗﻤﻴﺰ ﺑﺎﻻیی ﺑﺮای ارزﻳﺎﺑﻲ ﻣﻮﻟﻔﻪﻫﺎی ﻓﺮاﺷﻨﺎﺧﺘﻲ ﺧﻼﻗﻴﺖ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ. ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﻋﻤﻠﻲ ﺧﻼﻗﻴﺖ عمدتاً در ﻗﺎﻟﺐ ﺗﻜﻨﻴﻚ ﺣﻞ ﺧﻼق مساله و ﺗﻜﻨﻴﻚ ﺑﺎرش ﻣﻐﺰی اﺟﺮا میﺷود ﻛﻪ در آنها از ﺗﻤﺮﻳﻨﺎت و ﺗﻜﺎﻟﻴﻒ ﻣﺘﻌﺎرف ﭘﺮورش ﺧﻼﻗﻴﺖ ﺑﺮای ﭘﺮورش ﺳﻴﺎﻟﻲ، اﻧﻌﻄﺎفﭘﺬﻳﺮی و اﺑﺘﻜﺎر اﺳﺘﻔﺎده ﻣﻲشود. آزمون سنجش خلاقیت تصویری تورنس یکی از آزمونهای استاندارد بهمنظور سنجش میزان خلاقیت افراد واقع در سنین پیشدبستانی تا بعد از لیسانس است که شامل چهار معیار؛ ﺳﻴﺎﻟﻲ، اﻧﻌﻄﺎفﭘﺬﻳﺮی، اصالت و جزییات است. این آزمون بیش از هر آزمون دیگر در پژوهش و اندازهگیریهای تربیتی مورد استفاده قرار گرفته است [14].
برای انجام پژوهش، سیگنال ECG (الکتروکاردیوگرام) دانشجویان، از لید2 بهمدت 30 دقیقه حین انجام آزمون تفکر خلاق تورنس- فرم ب و 2 دقیقه قبل از انجام آزمون و در حالت استراحت با فرکانس نمونهبرداری 1000هرتز ثبت شد و بهشکل سختافزاری به سیگنال HRV (تغییرات نرخ ضربان قلب) تبدیل شد. از تمامی نمونهها خواسته شد که قبل از ثبت دادهها، از مصرف قهوه خودداری نموده و خواب کافی برای جلوگیری از احساس خستگی و ثبت بهینه سیگنال داشته باشند. فیلتر ناچ 50هرتز برای حذف نویز برق شهر بهصورت سختافزاری و فیلتر چبیشف2 با مرتبه 4 و فرکانس قطع 3/0هرتز برای حذف نویزهای خارجی و بلوکهای 20ثانیهای برای پنجرهبندی سیگنال استفاده شد.
در ابتدا دادههای خام یا همان نمرات مربوط به آزمون تورنس- فرم ب، استخراج شد. سپس از تمام نمرات برای نرمالسازی، تبدیل z گرفته شد تا همه آنها در بازه صفر تا 100 قرار گیرند. نمرات بالای 70 بهعنوان خلاقیت بالا و نمرات کمتر از 30 بهعنوان خلاقیت پایین در نظر گرفته شد.
متغیرهای حوزه زمان سیگنال، متغیرهای سادهای هستند که بهراحتی و سریع محاسبه میشوند، به همین دلیل برای مقایسه تغییرات سیگنال HRV بین افراد با خلاقیت بالا و افراد با خلاقیت پایین از ویژگی خطی توان، استفاده شد. ابتدا نرمالبودن توزیع دادهها با استفاده از آزمون کرامر وان بررسی شد که از توزیع نرمالی برخوردار نبودند. بنابراین برای مقایسه متغیرهای مورد مطالعه بین گروههای مختلف (از لحاظ جنسیت، سطح خلاقیت و چندزبانهبودن) از آزمون آماری ناپارامتری ویلکاکسون استفاده شد.
یافتهها
26 نفر از دانشجویان مورد مطالعه، زن و 26 نفر مرد بودند. 25 نفر از این افراد با دو زبان و 27 نفر از آنها با سه زبان آشنایی داشتند. نمره آزمون خلاقیت براساس معیارهای آزمون تورنس در مراحل مختلف متفاوت بود که منجر به توزیع ناهمگون نمرات بالای 70 (افراد با خلاقیت بالا) و نمرات کمتر از 30 (افراد با خلاقیت پایین) بین افراد شرکتکننده شد.
متوسط توان سیگنال HRV برای زمان استراحت 001/0±035/0، برای فعالیت اول آزمون تورنس 0012/0±0475/0، فعالیت دوم 0008/0±0369/0 و فعالیت سوم 0001/0±0367/0 بود. بنابراین متوسط دامنه توان سیگنال در هنگام تفکر خلاقانه نسبت به حالت استراحت افزایش قابل توجه داشت. کاهش توان سیگنال HRV با گذشت زمان و انجام مراحل نهایی آزمون خلاقیت نیز بهوضوح مشخص بود. افزایش نرخ ضربان قلب در افراد با خلاقیت بالا نسبت به افراد با خلاقیت پایین مشاهده شد. فعالیت دوم بهلحاظ ساختار و نمرهدهی، نسبت به فعالیتهای دیگر تفاوت قابل ملاحظهای را بین افراد با سطح خلاقیت بالا و پایین نشان داد (جدول 1).
مقایسه نمرات آزمون بین دو گروه زن و مرد، نشاندهنده برتری سطح خلاقیت زنان نسبت به مردان در هر چهار معیار آزمون تورنس بود. مقایسه تغییرات سیگنال HRV در کل زمان خلاقیت نشان از افزایش قابل توجه نرخ ضربان قلب در زنان نسبت به مردان داشت (0398/0=p). بررسی نمرات آزمون تورنس بین دو گروه دوزبانه و سهزبانه، گرچه نشان از عملکرد بهتر افراد سهزبانه در مقایسه با دوزبانهها داشت، اما تغییرات سیگنال HRV بین این دو گروه تفاوت چندانی را نشان نداد (05/0p>؛ جدول 2).
بحث
مطالعات انجامشده در فعالیتهای شناختی نشان دادهاند که قشر جلوی مغز هنگام حل مسایل فعال میشود. تحقیقات تصویربرداری نیز فعالیتهای عصبی را در همین نوع از کارهای هوشی در قسمت خلفی قشر پیشانی نشان دادهاند. قسمت جلوی مغز مربوط به فرآیندهای ذهنی مانند استدلال و تصمیمگیری است. در همین راستا قشر جانبی، نقش اجرایی برای حافظه و مکانیزمهای مهاری را بهعهده دارد. هیچ توافق آشکاری برای منبعهای عصبی این بخش هنگام استدلال وجود ندارد. با این حال فعالسازی قشر جلوی مغز هنگام فعالیتهای خلاقانه به اثبات رسیده است. همچنین آنالیزهای طیفی، وابستگی و غیره تفاوتهای معنیداری نشان میدهند، از این رو برای تحقیق روی خلاقیت مناسب هستند [15]. اثر تحریک عصب واگ روی خلاقیت و انعطافپذیری شناختی مورد بررسی قرار گرفته است [16] و نتیجه آن افزایش عملکرد اعصاب پاراسمپاتیک در طول تفکر خلاقانه است.
در سال 2009 مشاهده شد که یک سنکرونیزاسیون بین آلفای بالا و توهم یک رقص بداهه در طول تخیل رقص استاندارد والتز وجود دارد. گروزلیر و همکاران در سال 2013 به بررسی باند آلفا/تتا EEG همراه با تغییرات ضربان قلب، روی گروهی از رقاصان در حال آموزش پرداختند [17]. افزایش HRV که ناشی از فعالیتهای عصب خودمختار است، تنگی نفس، تنفس سریع، بینظمی ضربان قلب، لرزش، احساس ترس، خشکی دهان و غیره را در پی دارد که افزایش فشار عصبی، عدم تحمل، زودرنجی، ناتوانی در بهآرامشرسیدن و عدم پوشش عکسالعمل مناسب و بینظمی در رقاصان جوان را سبب میشود. انجام آزمون گیلفورد روی آلفا و تتا، تفاوت معنیداری نداشت. لیسی استدلال کرد که تمرکز در کارهای شناختی با کاهش سرعت ضربان قلب همراه است [18]. بلاتیس توانست تفاوت قابل توجهی را هنگام حل مساله کارآمد با مساله ناکارآمد در ضربان قلب بیابد. افرادی که در بازیهای گروهی شرکت مینمایند، سطح خلاقیت بالاتری نسبت به بقیه افراد دارند [6]. شواهد بهدستآمده از تصاویر مغزی نظیر؛ fMRI (تصویربرداری تشدید مغناطیسی کارکردی)، PET (توموگرافی پوزیترونی) و SPECT (تصویربرداری تک فوتونی) نشان میدهد که فعالشدن لوب فرونتال در افراد خلاق در مقایسه با افراد با سطح خلاقیت پایین، بهوضوح قابل تمییز است [19، 20]. هر گونه تحریک در عصب واگ (سیستم سمپاتیک) که با بالارفتن نرخ ضربان قلب همراه است، باعث ایجاد اختلال در فرآیند آزمون و در نتیجه کاهش سطح خلاقیت افراد میشود [16]. در آزمایشی که روی 53 جفت دوقلو در سال 2010 توسط روسالیند و همکاران انجام گرفت، نشان داده شد که در بیش از 70% شرکتکنندگان ژن T در بروز خلاقیت نقش بسزایی داشته است [19]. مطالعه روی افراد مبتلا به پارکینسون، حاکی از آن است که بر حسب نوع بیماری؛ RHO (حمله نیمه راست بدن) یا LHO (حمله نیمه چپ بدن)، میزان خلاقیت بیماران متفاوت است. بررسیها نشان داد که افراد مبتلا به RHO کاهش چشمگیری در سطح خلاقیت طی 3 ماه داشتهاند [21].
تحقیقات روی دوزبانهها در سال 2011، رابطه مثبت بین چندزبانهبودن و سطح خلاقیت را آشکار کرد. افراد دوزبانه در درک محیطهای جدید عملکرد بهتری نسبت به افراد تکزبانه داشتند [22]. بررسی اثر سن و جنسیت نیز نشان از برتری دختران نسبت به پسران داشته و همین طور افراد با سنین بالا توانایی خلاقیت کمتری نسبت به سنین کمتر و نوجوانان داشتند [23]. بررسی اثرات مواد مخدر مختلف روی خلاقیت، نشان از ارتباط بالقوه بین این دو مقوله دارد. مصرف سیگار و الکل تاثیر مثبت، ولی غیرمسقیم (تاثیر در مسیر سروتونین) در کاهش خلاقیت دارد [24].
این مطالعه دارای چندین محدودیت مهم است؛ اول اینکه تحقیق تنها روی دانشجویان 22-20 سال انجام گرفته است. بنابراین نتایج این مطالعه را نمیتوان برای تمام سنین و گروهها درست دانست. دوم اینکه اندازهگیری پارامترهای TTCT پیچیده بوده و با ضریب همبستگی بالایی به مقیاسهای محرکها وابسته است. همچنین برای این دادهها جمعیت نیز باید بهعنوان عامل تاییدی در تجزیه و تحلیل دادههای TTCT در نظر گرفته شود. جمعیت میتواند اطلاعات بیشتری در مورد درک TTCT، آزمونهای دیگر خلاقیت و ماهیت خلاقیت در افراد بدهد. علاوه بر این، انگیزه و آزمون شرایط و همچنین قرارگرفتن در معرض اطلاعات متنوع ممکن است نمرات TTCT را تحت تاثیر قرار دهد.
در حال حاضر برخی پیشنهادات خاص برای پیشبرد زمینههای پژوهشی خلاقیت وجود دارد؛ 1) کشف اینکه آیا خلاقیت دامنه خاصی از شناخت است؟ برای این منظور اجرای آزمونهای معمولی بین مردم در بسیاری از حوزههای خلاقیت و تعیین واریانس مشترک میتواند مفید واقع شود، 2) افزایش اندازه نمونهها برای افزایش قابلیت مقایسه با سایر مطالعات انجام گیرد، 3) افزایش توانایی پیداکردن عوامل خلاقیت با بهکارگیری افراد متخصص و مجرب در این زمینه میتواند در بهبود نتایج موثر باشد، و 4) چون مطالعهای در این زمینه بهشکل کامل با تحلیلهای خطی و غیرخطی در حوزه فرکانس انجام نگرفته است، بنابراین تجزیه و تحلیلهای طیفی بهنظر میرسد روی تعیین سطوح خلاقیت مفید باشند و حتی میتوان از روشهای یادگیری ماشین برای این قبیل دادهها استفاده نمود. گرچه با وجود تحقیقات گسترده، در حال حاضر، رابطه مثبت یا منفی بین استرس و خلاقیت کشف نشده است، میتوان مطالعات را در راستای تحقیق در این باره که آیا استرس میتواند باعث رشد یا کاهش عملکرد خلاقیت شود یا نه، هدایت نمود.
در این مطالعه، برای اولین بار تاثیر تفکر خلاق روی سیگنال HRV بررسی شد. نتایج بهدستآمده، نشاندهنده افزایش نرخ ضربان قلب در افراد با خلاقیت بالا نسبت به افراد با خلاقیت کم بود. از این رو، این افراد دارای فعالیت بیشتر عصب پاراسمپاتیک نسبت به گروه مقابل خود هستند. همچنین تحقیق روی تغییرات نرخ ضربان قلب براساس چندزبانهبودن و جنسیت، نشان از برتری سهزبانهها و زنان نسبت به دوزبانهها و مردان داشت. بنابراین خلاقیت علاوه بر اینکه از روی سیگنالهای مغزی قابل تشخیص است، با استفاده از نتایج این تحقیق، از طریق سیگنال قلبی نیز قابل آشکارسازی است.
نتیجهگیری
تفکر خلاق باعث افزایش نرخ ضربان قلب در افراد با خلاقیت بالا نسبت به افراد با خلاقیت پایین میشود. بنابراین سطح خلاقیت از طریق سیگنال قلبی نیز قابل تشخیص است.
تشکر و قدردانی: از آزمایشگاه علوم اعصاب محاسباتی دانشگاه صنعتی سهند و خانم محمدی که ما را در جمعآوری دادهها یاری نمودند، کمال سپاس و قدردانی را داریم.
تاییدیه اخلاقی: موردی توسط نویسنده گزارش نشده است.
تعارض منافع: موردی توسط نویسنده گزارش نشده است.
منابع مالی: این مقاله، گزارش بخشی از یافتههای پایاننامه کارشناسیارشد نویسنده مسئول در رشته مهندسی پزشکی از دانشگاه صنعتی سهند است.
|