۲۲ نتیجه برای عباسی
مرتضی خاقانی زاده، حسن ملکی، محمود عباسی، عباس عباسپور،
دوره ۳، شماره ۳ - ( پاييز ۱۳۸۹ )
چکیده
مقدمه: وضعیت آموزش اخلاق پزشکی در ایران هرچند که دارای نقاط قوت فراوانی است و تلاشهای زیادی در این باب بهعمل آمده است، اما ظاهراً متناسب با نیاز فرهنگی و بومی و انتظاری که حاصل از افزایش توجه به مقوله اخلاق و رشد و افزایش مسایل اخلاقی است، نیست. مراجع رسمی آموزش پزشکی در این زمینه مطلبی بیان نکردهاند و مدل مشخصی برای آموزش اخلاق پزشکی در ایران وجود ندارد یا قابل شناسایی نیست؛ که ارایه پراکنده مباحث اخلاق پزشکی در برنامه درسی آموزش پزشکی گواهی بر این مدعی است. در این مقاله به استناد تحقیقات انجامشده در خصوص نواقص موجود در برنامه درسی اخلاق پزشکی و استدلالهای عقلانی مبنی بر اینکه نمیتوان مستقل از مبانی و اصول اعتقادی، فرهنگی و ارزشی جامعه الگوی برنامه درسی ارایه کرد، به اثبات ضرورت طراحی الگوی برنامه درسی و نحوه طراحی آن پرداخته شده است.
نتیجهگیری: الگوی مباحث اخلاق پزشکی، انگاره، طرح و نقشهای برای این درس ارایه میدهد و در واقع، چارچوب، قلمرو و مقتضیات آن را مشخص و شفاف میسازد. این الگو، راهنمای تدوین برنامههای درسی اخلاق پزشکی است و مانع غفلت از عناصر و مولفههای کلیدی در آموزش اخلاق پزشکی میشود. صاحبنظران این حوزه معترفند که در برنامههای درسی اخلاق پزشکی، به صلاحیتها و تواناییهای اخلاقی توجه کافی نمیشود و وضعیت کنونی بهنحوی نیست که بتوان از فارغالتحصیلان انتظار رعایت کامل مسایل اخلاقی را داشت .
مرتضی خاقانی زاده، حسن ملکی، محمود عباسی، عباس عباس پور،
دوره ۶، شماره ۱ - ( بهار ۱۳۹۲ )
چکیده
اهداف: تحقیقات گستردهای بهمنظور ارتقای برنامه درسی اخلاق پزشکی انجام و نقدها و مرورهای مفید و متعددی در اینباره منتشر شده، اما هنوز برنامهای متناسب با ویژگیهای فرهنگی و مذهبی ایران طراحی نشده است. هدف این پژوهش، طراحی الگویی مناسب و جامع برای برنامه درسی اخلاق پزشکی با تکیه بر اصول و مبانی نظام اخلاقی و ارزشی اسلام بود.
روشها: در این مطالعه کیفی برای آگاهی از وضعیت آموزش اخلاق پزشکی در ایران از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد و دادهها با مصاحبه فردی نیمهساختارمند با ۱۴ صاحبنظر اخلاق پزشکی بهدست آمد. برای تبیین عناصر و ساختار برنامه درسی اخلاق پزشکی در تجارب بینالمللی از روش مرور نظاممند استفاده شد و ۱۸ مقاله از پایگاههای معتبر داده تجزیه و تحلیل شد. با استفاده از روش مطالعه کتابخانهای، شواهد موجود در متون معتبر اسلامی جمعآوری و تحلیل شد.
یافتهها: الگوی طراحیشده دارای رویکرد تلفیقی به عناصر برنامه درسی اخلاق پزشکی بود. مهمترین و اولین سطح این الگو مبانی اسلامی بود و در سطح بالاتر، اصول منتجشده از این مبانی قرار داشت. مبانی و اصول اسلامی به اهداف این الگو جهت داد و به مانند صافی مانع ورود عناصر مغایر با ارزشهای اسلامی به برنامه درسی اخلاق پزشکی شد.
نتیجهگیری: در پرتو مبانی و اصول برنامه درسی اخلاق پزشکی با رویکرد اسلامی و توجه به مولفههای برنامه درسی رسمی و برنامه درسی پنهان مطابق با اهداف این الگو میتوان به تربیت اخلاقی و یادگیری مهارتها و صلاحیتهای اخلاق پزشکی دست یافت.
محمدعلی عباسی مقدم، محمد بختیاری، مهدی رعد آبادی، محمدکریم بهادری،
دوره ۶، شماره ۲ - ( تابستان ۱۳۹۲ )
چکیده
اهداف: یادگیری سازمانی فرآیندی پویا ست که سازمان را قادر به سازگاری سریع با تغییرات میسازد . هدف از مطالعه حاضر، بررسی ارتباط دو مولفه یادگیری سازمانی و توانمندسازی از دیدگاه پرستاران به عنوان منابع بزرگ دانش سازمانی و انتقال دانش در بیمارستانها بود.
روشها: مطالعه توصیفی- همبستگی حاضر در جامعه ۱۲۰۰ نفری پرستاران ۴ بیمارستان وابسته به دانشگاه علوم پزشکی تهران در بازه زمانی مهرماه تا اسفندماه ۱۳۹۱ انجام گرفت. ۳۱۰ پرستار به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد دارای ۳ بخش اطلاعات جمعیتشناختی، پرسشنامه ۱۶سئوالی گومز و ۲۰ سئوال پیرامون مولفه توانمندسازی کارکنان بود. تجزیه و تحلیل دادههای با استفاده از نرمافزار SPSS ۱۸ و آزمونهای آماری همبستگی پیرسون، آزمون T مستقل و آنوا انجام شد.
یافتهها: میانگین مولفه یادگیری سازمانی در پرستاران مورد مطالعه، ۷۳/۰±۹۹/۲ و توانمندسازی ۵۷/۰±۶۰/۳ بود. قویترین همبستگی مولفه توانمندسازی با بُعد فضای باز و آزمایشگری (۵۱/۰=r) و ضعیفترین همبستگی با بُعد دید سیستمی (۳۹/۰=r) بود. رابطه معنیداری بین مولفه توانمندسازی (۰۲۳/۰=p) و بعد فضای باز و آزمایشگری (۰۰۵/۰=p) با متغیر جنسیت وجود داشت. همچنین رابطه معنیداری بین بُعد دید سیستمی (۰۱۵/۰=p) و متغیر نوع استخدامی پرستاران مشاهده شد.
نتیجهگیری: رابطه قوی بین مولفه یادگیری سازمانی و ابعاد آن با مولفه توانمندسازی وجود دارد.
مسلم عباسی، شهریار درگاهی،
دوره ۷، شماره ۵ - ( آذر-دی ۱۳۹۳ )
چکیده
اهداف: در هر نظام آموزشی، پیشرفت تحصیلی مهمترین شاخص توفیق فعالیتهای علمی و آموزشی محسوب میشود
و بررسی عوامل موثر بر پیشرفت تحصیلی دانشجویان
نزد پژوهشگران علوم تربیتی و روانشناسی از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش تعللورزی، خودتنظیمگری و باورهای فراشناختی در پیشبینی انگیزش پیشرفت تحصیلی دانشجویان بود.
روشها: این پژوهش، مقطعی- توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه
دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال تحصیلی ۹۲-۱۳۹۱ تشکیل دادند که ۳۰۲ نفر
از این افراد بهروش نمونهگیری تصادفی منظم و براساس جدول مورگان و کرچسی
بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس انگیزش پیشرفت
تحصیلی، مقیاس خودتنظیمگری، مقیاس باورهای
فراشناختی و مقیاس تعللورزی تحصیلی دانشجویان استفاده شد. دادههای بهدستآمده بهکمک نرمافزار SPSS ۱۸ و با استفاده
از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گامبهگام مورد تجزیه و تحلیل
قرار گرفت.
یافتهها: بین متغیرهای باورهای فراشناختی، خودتنظیمگری
و انگیزش پیشرفت، ارتباط مثبت و معنیداری وجود داشت و ارتباط بین تعللورزی و
انگیزش پیشرفت، منفی بود (۰/۰۱>p). همچنین حدود ۱۸% واریانس مربوط به انگیزش پیشرفت توسط تعللورزی، خودتنظیمگری
و باورهای فراشناختی تبیین شد.
نتیجهگیری: تعللورزی، قویترین پیشبین انگیزش پیشرفت تحصیلی محسوب میشود.
سید احمد هاشمی، ابوالفضل عباسی،
دوره ۸، شماره ۳ - ( مرداد-شهریور ۱۳۹۴ )
چکیده
اهداف: امروزه بهبود کیفیت در راس امور سازمان ها قرار دارد و از دغدغههای اصلی آنها است. شناسایی نقاط ضعف و قوت، تشخیص فرصت ها و تهدیدها و تلاش برای بهبود وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب و کسب جایگاه برتر از مهمترین وظایف سازمانها از جمله دانشگاهها است. پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفیت فرآیند تدریس در دانشکده پرستاری لامرد از دیدگاه دانشجویان انجام شد.
ابزار و روشها: این پژوهش توصیفی- پیمایشی در ۹۵ دانشجوی دانشکده پرستاری شهر لامرد که بهروش سرشماری وارد مطالعه شدند انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه محققساخته سنجش کیفیت اساتید بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیره انجام شد.
یافتهها: از دیدگاه دانشجویان، کیفیت تدریس اساتید در تمامی مولفههای مورد بررسی وضعیت مطلوبی نداشت. "انتخاب تکنولوژی" در دو سطح سال ورود ۱۳۹۱ و ۱۳۹۳ (۰۰۱/۰=p) و "سنجش و ارزشیابی" در دو سطح سال ورود ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ (۰۳/۰=p)، تفاوت معنیدار داشتند. همچنین مولفه های مدیریت کلاس داری (۰۰۸/۰=p)، پویایی یادگیری (۰۲/۰=p) و سنجش و ارزشیابی (۰۱/۰=p) بین دو گروه پسران و دختران دارای تفاوت معنیدار بودند.
نتیجهگیری: کیفیت فرآیند تدریس اساتید در مولفههای انتخاب اهداف، مدیریت کلاسداری، استراتژی یادگیری، تنظیم محتوی، پویایی یادگیری، انتخاب تکنولوژی و سنجش و ارزشیابی در دانشکده پرستاری لامرد از دیدگاه دانشجویان پایینتر از حد متوسط است.
مسلم عباسی، ذبیح پیرانی، لاله رزمجویی، فرزانه بنیادی،
دوره ۸، شماره ۵ - ( آذر-دی ۱۳۹۴ )
چکیده
اهداف: شناخت عوامل موثر بر اشتیاق رفتاری بهعنوان یک میانجی مهم در ارتقای سطح عملکرد تحصیلی و انگیزشی دانشجویان، از اهمیت خاصی برخوردار است. این تحقیق با هدف تبیین نقش تعللورزی و خودتنظیمی انگیزشی در پیشبینی اشتیاق رفتاری دانشجویان انجام شد.
ابزار و روشها: در این پژوهش مقطعی- توصیفی از نوع همبستگی، ۳۱۱ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ بهروش نمونهگیری دردسترس و با استفاده از فرمول کوکران بهعنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تعللورزی تحصیلی دانشجویان، مقیاس خودتنظیمگری انگیزشی و مقیاس اشتیاق رفتاری استفاده شد. دادههای بهدستآمده بهکمک نرمافزار SPSS ۱۹ و با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: متغیر تعللورزی بالاترین همبستگی و متغیر کنترل محیط پایینترین همبستگی را با اشتیاق رفتاری داشت (۰۵/۰p<). بین متغیرهای خودتنظیمگری و اشتیاق رفتاری، ارتباط مثبت و معنیدار و بین متغیرهای تعللورزی و اشتیاق رفتاری، ارتباط منفی و معنیدار وجود داشت (۰۰۱/۰p<). ۱۰% واریانس اشتیاق رفتاری دانشجویان مجموعاً از طریق متغیرهای تعللورزی (۲۳۳/۰-=β) و خودتنظیمی انگیزشی (۲۳۸/۰=β) تبیین شد (۱۰۲/۰=R۲؛ ۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: کاهش تعللورزی و افزایش خودتنظیمی انگیزشی میتواند اشتیاق رفتاری را در دانشجویان افزایش دهد.
مسلم عباسی، نادر اعیادی، هادی شفیعی، ذبیح پیرانی،
دوره ۸، شماره ۶ - ( بهمن-اسفند ۱۳۹۴ )
چکیده
اهداف: دانشجویان پرستاری به دلیل عوامل استرسزای دانشجویی و شرایط بالینی و کارورزی چالشبرانگیز، بیشتر در معرض خستگی هیجانی و فرسودگی تحصیلی قرار میگیرند که ممکن است اشتیاق تحصیلی و عملکرد تحصیلی آنها را تحت تاثیر قرار دهد. هدف پژوهش حاضر تبیین اشتیاق تحصیلی دانشجویان پرستاری براساس بهزیستی اجتماعی و سرزندگی اجتماعی بود.
ابزار و روشها: در این پژوهش همبستگی که در دانشجویان پرستاری دانشگاه علوم پزشکی اراک در سال تحصیلی ۹۴-۱۳۹۳ انجام شد، ۲۱۰ نفر به شیوه نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده از ۳ پرسشنامه اشتیاق تحصیلی، بهزیستی اجتماعی کییز و سرزندگی تحصیلی استفاده شد. دادهها با نرمافزار SPSS ۱۸ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره برای تحلیل دادهها استفاده شد.
یافتهها: میانگین نمره کلی بهزیستی اجتماعی ۲۱/۱۳±۶۸/۹۸، اشتیاق تحصیلی ۹۸/۵±۵۵/۴۰ و سرزندگی تحصیلی ۸۵/۷±۵۸/۱۸ بود. بهزیستی اجتماعی با اشتیاق تحصیلی (۰۰۱/۰p<؛ ۱۸۳/۰=r) و نیز خردهمقیاسهای اشتیاق عاطفی (۰۴۸/۰p<؛ ۱۰۳/۰=r) و اشتیاق شناختی (۰۰۳/۰p<؛ ۱۵۴/۰=r) همبستگی مثبت و معنیداری داشت. با توجه به عدم وجود همبستگی بین سرزندگی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی و خردهمقیاسهای آن سرزندگی تحصیلی قدرت پیشبینی اشتیاق تحصیلی را نداشت، اما بهزیستی اجتماعی توان پیشبینی ۳۳% از واریانس اشتیاق تحصیلی را داشت.
نتیجهگیری: بهزیستی اجتماعی عامل مهمی در تعیین اشتیاق تحصیلی دانشجویان پرستاری است ولی سرزندگی تحصیلی نقشی در این زمینه ندارد.
هدیه صفری، حسین جناآبادی، مجتبی سلم آبادی، امیر عباسی،
دوره ۸، شماره ۶ - ( بهمن-اسفند ۱۳۹۴ )
چکیده
اهداف: پیشرفت تحصیلی و موفقیت تحصیلی دانشجویان، از مسایل مورد توجه مدیران آموزشی دانشگاههاست که یکی از عوامل کلیدی موثر در آن، اشتیاق تحصیلی است. پژوهش حاضر با هدف پیشبینی اشتیاق تحصیلی براساس هوش معنوی و سرسختی روانشناختی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند انجام شد.
ابزار و روشها: در این مطالعه مقطعی از نوع توصیفی- همبستگی، ۱۶۵ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی بیرجند در سال تحصیلی ۹۵-۱۳۹۴ براساس جدول مورگان و بهروش تصادفی طبقهای انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامههای مقیاس هوش معنوی، مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز و مقیاس اشتیاق تحصیلی بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS ۲۲ و توسط آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون بهشیوه همزمان و آزمون T مستقل انجام شد.
یافتهها: رابطه اشتیاق تحصیلی با متغیرهای هوش معنوی (۱۰/۰=r) و سرسختی روانشناختی (۲۱/۰=r) مثبت و معنیدار بود (۰۱/۰p<). متغیرهای هوش معنوی و سرسختی روانشناختی با هم ۱۶/۰ واریانس اشتیاق تحصیلی را پیشبینی میکردند و از بین مولفههای هوش معنوی، تنها مولفههای تفکر انتقادی وجودی و آگاهی متعالی، توانایی پیشبینی اشتیاق تحصیلی را داشتند.
نتیجهگیری: اشتیاق تحصیلی بر مبنای هوش معنوی و سرسختی روانشناختی قابل پیشبینی است.
مسلم عباسی، ذبیح پیرانی، الهه صالحی،
دوره ۱۰، شماره ۶ - ( بهمن - اسفند ۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به نقش مهم متغیرهای روانشناختی بر ابعاد مختلف سلامت و عملکرد تحصیلی دانشجویان، هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه کمالگرایی مثبت و منفی با بهزیستی هیجانی و اشتیاق تحصیلی دانشجویان پرستاری بود.
روش بررسی : طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی است. جامعهٔ آماری پژوهش حاضر کلیه دانشجویان پرستاری شهر اراک بودند. نمونه پژوهش شامل ۳۶۵ نفر از دانشجویان پرستاری شهر اراک بود که به روش نمونه گیری در دسترس از دانشکدههای پرستاری انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه کمالگرایی مثبت و منفی Terry-short و همکاران، مقیاس بهزیستی هیجانی Keyes و Magyar-Moe و پرسشنامه اشتیاق تحصیلی Fredricks و همکاران استفاده شد. برای تحلیل دادهها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چند متغیره به روش ورود استفاده شد.
یافتهها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین کمالگرایی مثبت با بهزیستی هیجانی و اشتیاق تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (۰/۰۱> P). همچنین بین کمالگرایی منفی با بهزیستی هیجانی و اشتیاق تحصیلی همبستگی منفی و در سطحی معناداری وجود دارد (۰/۰۱> P). با توجه به ۲R تعدیل یافته، کمالگرایی مثبت و منفی قادر به تبیین ۳۲ ٪ از واریانس اشتیاق تحصیلی و ۱۲ ٪ از واریانس بهزیستی هیجانی دانشجویان پرستاری است.
نتیجهگیری: با توجه به یافتههای تحقیق حاضر، میتوان گفت که کمالگرایی نقش مهمی در عملکرد تحصیلی و بهزیستی دانشجویان ایفا میکند و نیازمند توجه هر چه بیشتر مسئولان آموزشی به اهمیت مباحث و مداخلات روانشناختی و مشاورهای در بهبود عملکرد و ارتقا سلامت دانشجویان میباشد.
خانم کبری عالی پور، دکتر محمد عباسی، دکتر فضلاله میردریکوند،
دوره ۱۱، شماره ۱ - ( فروردین - اردیبهشت ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش راهبردهای وسعتبخشی تفکر بر بهزیستی ذهنی و تحمل ابهام دانشآموزان دختر متوسطه دوم شهر خرمآباد بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه میباشد.
روش کار: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پایه سوم متوسطه دوم مشغول به تحصیل در دبیرستانهای واقع در شهر خرمآباد بودند که تعداد ۴۰ نفر از آنها به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای از جامعه موردنظر انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسشنامه تحمل ابهام مک لین (۲۰۰۸) و بهزیستی ذهنی (رن شاو و بولوگینو، ۲۰۱۶) استفاده شد.
یافتهها: دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس چندمتغیره) تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش راهبردهای وسعتبخشی تفکر باعث بهبود بهزیستی ذهنی (P < ۰,۰۰۱, F = ۷۵.۰۹) و تحمل ابهام (P < ۰.۰۰۱, F = ۳۴.۱۷) در دانشآموزان میشود. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که آموزش راهبردهای وسعتبخشی تفکر به دانشآموزان منجر به افزایش سطح بهزیستی ذهنی و افزایش تحمل ابهام در آنان میشود.
نتیجه گیری: ازاینرو به مدارس پیشنهاد میشود که توجه به آموزش این نوع از مهارتها را جزء اولویتهای آموزشی خود قرار دهند.
عباس خاکپور، فرزانه عباسی،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: فرسودگی تحصیلی و اهمالکاری پژوهشی از جمله مشکلات عمده سیستم های دانشگاهی محسوب میشوند. عوامل متعددی می تواند در شکل گیری اهمالکاری پژوهشی و فرسودگی تحصیلی نقش داشته باشند. لذا این مطالعه با هدف مطالعه نقش مدیریت کلاس در تبیین فرسودگی تحصیلی و اهمالکاری پژوهشی دانشجویان علوم پزشکی، انجام گرفته است.
روش کار: روش تحقیق توصیفی_همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان علوم پزشکی همدان می باشد، ۳۸۴ نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از سه پرسشنامه استاندارد مدیریت کلاس، فرسودگی تحصیلی و اهمالکاری پژوهشی استفاده شد. داده های تحقیق پس از جمع آوری با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای آماری LISREL, SPSS تحلیل شدند.
یافتهها: یافته های پژوهش نشان داد که رابطه مدیریت کلاس با اهمالکاری پژوهشی (۲۴/۰-) با آماره ۱۸/۳- در سطح معنی داری ۰۱/۰ منفی و معنادار است. رابطه مدیریت کلاس با فرسودگی تحصیلی (۳۸/۰-) با آماره ۴۲/۳- در سطح معنی داری ۰۱/۰ منفی و معنادار است.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج به دست آمده می توان بیان نمود که مدیریت کلاس در کاهش اهمالکاری پژوهشی و فرسودگی تحصیلی دانشجویان می تواند نقش مهمی ایفاء کند. در نتیجه دانشگاهها، باید در زمینه فنون مدیریت کلاس، به توانمندسازی اعضای هیات علمی مطابق با الزامات نوین سیستم دانشگاهی، اقدام نمایند.
محمدحیدر یعقوبی، مجید علی عسگری، عفت عباسی، زهرا نیکنام،
دوره ۱۲، شماره ۱ - ( فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: اهمیت و ضرورت طراحی الگوی مفهومی برنامه درسی از مسائل مهم نظام آموزشی یک کشور است. با توجه به وضعیت نظام آموزشی موجود که بتوان از یک الگوی مفهومی جامع در همه سطوح و پایهها برای طراحی و تدوین یک برنامه درسی استفاده کرد وجود ندارد؛ لذا این پژوهش بنادارد که یک الگوی مفهومی برنامه درسی جامع ارائه نماید.
روش کار: در این تحقیق از روش پژوهش کیفی و از نوع سنتزپژوهی که یکی از روشهای تحقیق در برنامه درسی است؛ استفاده شده است. سه مرحله اصلی در این روش مورد استفاده قرار گرفته است. منابع مورد مطالعه، تمام کتابها و سایر منابعی است که در طراحی الگوی مفهومی تأثیر دارد استفاده شده است.
یافتهها: در این پژوهش تعاریف برنامه درسی، سطوح آن، نقش تصمیم گیرندگان و مراحل برنامه درسی (طراحی، اجرا و ارزشیابی) که با توجه به سؤالات تحقیق بوده مورد بررسی قرار گرفته است. به هر یک از کلیدواژهها و نقش آن در طراحی الگوی مفهومی برنامه درسی پرداخته شده است.
نتیجهگیری: در پایان، یک الگوی مفهومی برنامه درسی طراحی شده است که در آن تمامی عناصر و مؤلفههای مهم یک الگوی برنامه درسی، بررسی شده است. از سویی کاربرد این الگو برای تمامی دورههای رسمی و غیررسمی، بلندمدت و کوتاه مدت و ثابت و متغیر، با توجه به استفاده برای مخاطبین عمومی و خاص وجود دارد.
محمد عباسی، زهرا مسلمی، مهین قمی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( مرداد-شهریور ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: فرسودگی تحصیلی از مهمترین مباحث قابل پژوهش در دانشگاه ها است و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر آن بسیار حائز اهمیت است. بنابراین مطالعه حاضر با هدف ارتباط کیفیت تجارب یادگیری و خودنظم دهی با فرسودگی تحصیلی در بین دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم انجام شد.
روش: در این پژوهش مقطعی از نوع توصیفی همبستگی در سال ۱۳۹۶، نمونهای شامل ۲۶۱ نفر از دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی قم به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی بر حسب جنسیت از شش دانشکده پزشکی، دندانپزشکی، پرستاری و مامایی، پیراپزشکی، بهداشت و طب سنتی انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه استاندارد کیفیت تجارب یادگیری نیومن، پرسشنامه خودنظم دهی هانگ و انل و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران جمع آوری شد. سپس اطلاعات از طریق نرم افزارspss-۲۱ و با استفاده از آزمونهای ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t مستقل، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین خرده مقیاس منابع کیفیت تجارب یادگیری با فرسودگی تحصیلی رابطه منفی و معنادار و بین خرده مقیاس روابط استاد و دانشجو کیفیت تجارب یادگیری با فرسودگی تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (۰/۰۱>P). همچنین بین میانگین نمره کل مقیاس خودنظم دهی و تمام ابعاد آن با میانگین نمره کل مقیاس فرسودگی تحصیلی و تمام ابعاد آن رابطه منفی و معناداری وجود داشت. در نهایت، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که تنها خودنظم دهی به شکل منفی و معناداری پیش بینی کننده فرسودگی تحصیلی هستند و حدود ۱۶/۷ درصد از واریانس فرسودگی تحصیلی از طریق این متغیر تبیین می شود.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج پژوهش، مسؤولان دانشگاه علوم پزشکی و اساتید باید در جهت ارتقای مهارت های خودنظم دهی به دانشجویان بکوشند تا بدین وسیله، فراگیران بیش از پیش مشغول وظایف تحصیلی خود شوند و از دچار شدن به فرسودگی تحصیلی اجتناب نمایند. همچنین با ارتقاء مهارت حاضر نیز بتوانند در آموزش مداوم اثربخشی داشته باشند.
الناز کریمی، مسلم عباسی، زهره مرشدی،
دوره ۱۲، شماره ۵ - ( آذر-دی ۱۳۹۸ )
چکیده
مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه خودتنظیمی تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و اشتیاق یادگیری در پیش بینی سازگاری شغلی دانشجویان پرستاری بود.
روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی و علوم پزشکی اراک بود که حجم جامعه براساس استعلام از معاونت دانشجویی، تعداد ۲۰۰۰ نفر برآورد شد که از این میان ۲۸۰ دانشجو با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس پرسشنامه خودتنظیمی تحصیلی، فرسودگی تحصیلی، مقیاس اشتیاق دانشجویان و سازگاری شغلی جمع آوری شد و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیره و نرم افزار SPSS۲۰ تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد بین خودتنظیمی تحصیلی و اشتیاق یادگیری با سازگاری شغلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱≥P). همچنین بین فرسودگی تحصیلی با سازگاری شغلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (۰/۰۰۱≥P). همچنین خودتنظیمی تحصیلی، فرسودگی تحصیلی و اشتیاق یادگیری قابلیت پیش بینی ۳۰ درصد از سازگاری شغلی دانشجویان را داشت.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش نتیجه گرفته شد که انگیزش درونی، تنظیم درون فکنی شده، خستگی هیجانی، ناکارآمدی درسی و اشتیاق عاطفی، شناختی در پیشبینی سازگاری شغلی دانشجویان نقش مهمی دارند. با توجه به پژوهش حاضر پیشنهاد می شود برای پیش بینی سازگاری شغلی دانشجویان پرستاری؛ میزان خودتنظیمی، فرسودگی تحصیلی و اشتیاق تحصیلی آنها سنجیده شود.
نبی الله اکبرنتاج شوب، قدرت الله عباسی، بهرام میرزائیان،
دوره ۱۳، شماره ۲ - ( خرداد-تیر ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: اهمیت یادگیری زبان انگلیسی به عنوان زبان بین ملت ها در عصر علم و تکنولوژی و ارتباطات بر کسی پوشیده نیست، اما یادگیری آن در جمع همیشه همراه با موانع روان شناختی است. هدف این پژوهش بررسی و مقایسه اثربخشی روش های تدریس تعاملی و معمولی کار-محور بر کاهش موانع روانشناختی یادگیری از جمله نگرش منفی به زبان انگلیسی و عدم بهره مندی از خودکار آمدی تحصیلی بود.
روشها: پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی با پیشآزمون- پسآزمون و گروه گواه بود. جامعهی آماری پژوهش را کلیه دانشجویانی که بدون کنکور وارد دانشگاه آزاد واحد بابل شده بودند به تعداد ۴۲۰ نفر، در سال تحصیلی ۱۳۹۷-۱۳۹۶ تشکیل داد. با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای از بین دانشجویان ۹۰ نفر انتخاب شد، سپس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (هر کدام ۳۰ نفر) و گواه (۳۰ نفر) گمارده شدند. سپس پرسشنامههای نگرش سنج و خودکار آمدی به عنوان پیشآزمون در مورد هر سه گروه اجرا شد. سپس تدریس در سه کلاس توسط محقق با سه روش مختلف تعاملی-مشارکتی کار-محور، کار-محور معمولی و سنتی در طول ۲۰ جلسه ۹۰ دقیقه ای صورت گرفت. در پایان این دوره هر سه گروه پرسشنامههای فوق را به عنوان پسآزمون تکمیل کردند. دادهها با استفاده از تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی دانکن مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده¬ها نشان داد که هر دو روش کار-محور با سطح معنی داری (۰۱/۰> p) از روش سنتی دستوری-ترجمه بهتر نتیجه داده اند. در مقایسه دو روش کار-محور با یکدیگر، روش تعاملی-مشارکتی از روش معمولی در ارتباط با خودکارآمدی بهتر عمل کرد (۰۱/۰> p) ولی در مورد مانع نگرشی، علیرغم اختلاف ۵ نمره¬ای در میانگین دو گروه به نفع روش تعاملی-مشارکتی در دادن نگرش مثبت، به لحاظ آماری تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد (۲۶۶/۰ > p).
نتیجهگیری: با توجه به اثربخشی روش تدریس تعاملی-مشارکتی کار-محور پیشنهاد می شود در جهت بهبود وضعیت تحصیلی دانشجویان ، افزایش خودکارآمدی و نگرش مثبت استفاده گردد.
محمد عباسی، محبوبه ملکی، سعید رومانی، کبری عالی پور،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر-آبان ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: کمرویی به عنوان یک پدیدهی پیچیده مرکب از عوامل ذهنی، روانی و اجتماعی تعریف شدهاست که با اضطراب در موقعیتهای اجتماعی یا رفتارهای بین فردی ناشی از نگرانی دربارهی ارزیابی از طرف دیگران مشخص میشود. بنابراین هدف پژوهش حاضر، اثربخشی آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی بر رفتار سکوت کلاسی، ترس از ارزیابی منفی و کمرویی در دانشآموزان متوسطه دوم دختر شهر خرم آباد بود.
روش: روش پژوهش حاضر نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشآموزان متوسطه دوم مشغول به تحصیل در سال ۹۶-۱۳۹۵ در شهر خرمآباد میباشد. که تعداد ۴۰ نفر از دانشآموزان به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. دادهها از طریق پرسشنامه رفتار سکوتکلاسی بهنامفر، ضامنی و عنایتی (۱۳۹۴)، پرسشنامه ترس از ارزیابی منفی لیری (۱۹۸۳) و مقیاس رفتار کمرویی چیک و ملچیور (۱۹۹۰) جمعآوری شدند. جهت تحلیل دادهها از شاخصهای آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش گروهی مهارتهای اجتماعی بر کاهش رفتار سکوت کلاسی، ترس از ارزیابی منفی و کمرویی در دانشآموزان دختر متوسطه دوم شهر خرمآباد اثربخش بود (۸۲/۲۲=F ،۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش میتوان نتیجه گرفت که آموزش مهارتهای اجتماعی به دانشآموزان منجر به افزایش مهارتهای اجتماعی در دانشآموزان شد که برخوردارری از این مهارتها سبب کاهش رفتار سکوت کلاسی، ترس از ارزیابی منفی و کمرویی دانشآموزان در موقعیتهای اجتماعی میشود.
طالب عسکری پور، ایت رحمانی، حامد آقائی، وحیده ابوالحسن نژادد، علی محمد عباسی، مسعود شفیعی مطلق، محمد ابراهیم غفاری، مهذی محمدی مستان آباد، محمد علی جلیل وند، الهه کاظمی،
دوره ۱۳، شماره ۴ - ( مهر-آبان ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: درک دانشجویان از محیط آموزشی محل تحصیل، نقش بسیار مهمی در فرایند یادگیری، سرزندگی تحصیلی و عملکرد دارد. این مطالعه، باهدف بررسی درک دانشجویان رشتههای بهداشت از محیط آموزشی و ارزیابی قابلیت پیشبینی سرزندگی تحصیلی از طریق درک آنها از محیط آموزشی انجامشده است.
روشها: این تحقیق از نوع توصیفی - همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان رشتههای بهداشت شاغل به تحصیل در دانشگاههای علوم پزشکی ایلام، اراک، بیرجند، سمنان و همدان در سال تحصیلی ۹۸-۹۷ بوده است. تعداد ۴۷۵ دانشجو به روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای، انتخاب و دادههای ۴۰۰ شرکتکننده مورد آنالیز قرار گرفت (نرخ پاسخ=۲/۸۴ درصد). ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه سنجش محیط آموزشی (DREEM) و پرسشنامه سرزندگی تحصیلی بود. در این مطالعه ضمن استفاده از نرمافزار SPSS نسخه ۲۲، از آزمونهای t مستقل، آنالیز واریانس یکطرفه، رگرسیونهای ساده و چندگانه جهت آنالیز دادهها استفاده گردید.
نتایج: میانگین نمره کلی درک دانشجویان از محیط آموزشی ۹۲/۲۲±۱/۱۱۴ (حداکثر ۲۰۰) به دست آمد. نتایج مطالعه نشان داد که درک دانشجویان از محیط آموزشی ۹ درصد از واریانس سرزندگی تحصیلی آنها را پیشبینی میکند (۳۰۴/۰=R، ۰۹۲/۰=۲R، ۰۹/۰=۲ R تعدیلشده،۵۰۷/۴۰=F،۰۰۱/۰>p). همچنین، ضرایب رگرسیونی نشان داد که تمام مؤلفههای درک دانشجویان از محیط آموزشی به جزء مؤلفه درک دانشجویان از مدرسین، نقش معنیداری در پیشبینی سرزندگی تحصیلی داشتهاند.
نتیجهگیری: درک دانشجویان رشتههای بهداشت در مورد محیط آموزشی، در سطح متوسط بوده، به مفهوم وجود جنبههای مثبت در محیط آموزشی بیش از جنبههای منفی است. گرچه، انجام ارزیابیهای دقیق، تشخیص نقاط قوت و ضعف و انجام مداخلات آموزشی، جهت بهبود درک دانشجویان از محیط آموزشی و بهتبع آن، افزایش سرزندگی تحصیلی ضروری است.
آناهیتا فرجی، مرجان کیان، عفت عباسی، افضل السادات حسینی،
دوره ۱۳، شماره ۵ - ( آذر-دی ۱۳۹۹ )
چکیده
مقدمه: خلاقیت و فرآیند روبه رشد آن در عصر حاضر، توجه پژوهشگران و برنامه ریزان آموزشی را به تحلیل و بررسی خلاقیت از دید آموزشی جلب کرده است. نظام های آموزشی، با توجه به برنامه ها، اهداف، محتوا و امکانات آموزشی خود، نقش موثری در فعال سازی یا تضعیف نوانایی خلاقیت در افراد دارند.با توجه به آنچه گفته شد، هدف از انجام پژوهش حاضر طراحی چارچوب برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره اول ابتدایی می باشد.
روش ها: پژوهش حاضر با توجه به هدف در زمره پژوهشهای کاربردی و از نظر رویکرد پژوهش؛ کیفی است و از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده شد. جامعه این پژوهش در مرحله کیفی، شامل منابع و اسناد و مدارک چاپی و الکترونیکی موجود (اعم از داخلی و خارجی) و نیز شامل متخصصان برنامه درسی و کارشناسان آموزش و پرورش ابتدایی آشنا با موضوع خلاقیت و آموزش علوم تجربی دارای مدرک کارشناسی ارشد و بالاتر بوده است.
نتیجه گیری: نتایج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر این مهم است که مسأله تربیت کودکان و پرورش استعدادهای فطری آنان از مسایل بسیار مهمی است که باید مورد توجه متولیان آموزش و پرورش قرار گیرد و برنامهریزان درسی باید شرایط و بستر تجلی خلاقیت را در برنامههای درسی دوره ابتدایی و ازجمله در برنامه درسی علوم تجربی فراهم آورند تا دانشآموزان به تدریج مفاهیم اساسی علوم تجربی را که تعاملی انکارناپذیر با فلسفه، باورها و ارزشهای پذیرفته شده فرد و جامعه دارد. این مهم توجه به ابعاد گوناگونی از برنامه درسی خلاق (اهدف، محتوا، راهبردهای یاددهی-یادگیری، مواد و منابع، فعالیتهای یادگیری فراگیران، روشهای ارزشیابی، گروهبندی فراگیران، زمان و فضا) را یادآور می شود.
آناهیتا فرجی، مرجان کیان، عفت عباسی، افضل السادات حسینی دهشیری،
دوره ۱۴، شماره ۱ - ( فروردین-اردیبهشت ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: خلاقیت و نوآوری یکی از عالی ترین و پیچیده ترین فعالیت های ذهن آدمی است که در تعلیم و تربیت باید به آن توجه نمود. پژوهش حاضر با هدف تبیین و اولویتسنجی عناصر برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره اول ابتدایی انجام یافته است.
روش ها: پژوهش حاضر، با رویکرد کمی و به شیوه توصیفی- پیمایشی به رتبه بندی و اولویت سنجی مولفه ها در هریک از عناصر برنامه درسی پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه متخصصان برنامه ریزی درسی و آموزش علوم تجربیِ دوره ابتدایی در شهر تهران تشکیل دادند که تعداد ۱۰۰ نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه ۴۰ سوالی محقق ساخته بر اساس مقیاس لیکرت مربوط به برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت بود که روایی محتوایی آن توسط متخصصان تایید شد و پایایی براساس ضریب آلفای کرونباخ، ۸۱/۰ به دست آمد.
یافته ها: تبیین و اولویت سنجی عناصر برنامه درسی علوم تجربی مبتنی بر پرورش خلاقیت در دوره ابتدایی انجام شد و میانگین واریانس بدست آمده در همه ابعاد بیشتر از ۵/۰ را نشان داد. بر اساس یافته ها، پایه و زیربنا بودن دوره ابتدایی در زمینه پرورش خلاقیت برای دوره های بعد به عنوان مهمترین اولویت در حیطه مفروضات، آموزش کاوشگری و حل مساله به عنوان مهمترین مولفه در حیطه اهداف، پرورش قوه تفکر خلاق به عنوان مولفه دارای اولویت در حیطه محتوا، اکتشافی بودن، به عنوان مهمترین مولفه در حیطه یاددهی-یادگیری، و در حیطه ارزشیابی مولفه استفاده از تشویق و تمجید به عنوان عامل دارای اولویت نخست شناخته شدند.
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر پرورش خلاقیت دانش آموز محور بوده که شاخص های دانش آموز محوری در دستور کار قرار گرفته است.
زینب سادات جوادی، حمیدرضا آراسته، حسین عباسیان، بیژن عبداللهی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( خرداد-تیر ۱۴۰۰ )
چکیده
مقدمه: با توجه به همزمان بودن آموزش و درمان در بیمارستانهای آموزشی و تاثیرپذیری از یکدیگر و اهمیت نقش درمانی و آموزشی دستیاران در بیمارستانهای آموزشی، کیفیت آموزش دستیاران تخصصی تحت تاثیر این طرح قرار گرفته است. هدف از این مطالعه شناسایی و تبیین عوامل تاثیرگذار بر کیفیت آموزش دستیاری تخصصی در اجرای طرح تحول سلامت است.
روش ها: مطالعه کیفی حاضر با رویکرد تحلیل محتوا در بهار ۱۳۹۸ بر روی ۲۴ نفر از مدیران، استادان و دستیاران دانشگاه علوم پزشکی مشهد به روش نمونهگیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری و با رعایت محرمانه بودن اطلاعات انجام شد. دادهها به روش مصاحبه نیمه ساختار یافته جمعآوری، و با نرم افزار MAXQDA۱۰ سازماندهی و مقولهبندی و تحلیل شد.
یافته ها: دادهها در سه محور اصلی بارِ درمانی، آموزش بالینی، نظارت بر فرآیند و ۹ محور فرعی اولویت درمان بر آموزش، افزایش تعداد بیماران، اخلاق حرفهای(خطای پزشکی، رضایتمندی)، مهارت دستیاران، آموزش استاد به دستیار، آموزش تئوری، ضعف مدیریت و کارشناسی طرح، عدم تفکیک صحیح بودجه و زمان آموزش و درمان و پژوهش، ضعف تخصیص منابع و امکانات استخراج شدند.
نتیجه گیری: یافتهها پژوهش نشان داد در اجرای طرح تحول نظام سلامت، کیفیت آموزش پزشکی تخصصی در سه بعد بارِ درمانی، آموزش بالینی، نظارت بر فرآیند از این طرح تاثیر پذیرفته است. با توجه به این ابعاد، لزوم توجه به بحث آموزش پزشکیِ دستیاران تخصصی در بیمارستانهای آموزشی در مراحل بعدی اجرای این طرح و یا طرح هایی از این قبیل، ضروری است.
واژگان کلیدی: طرح تحول نظام سلامت، کیفیت آموزش دستیاری، دستیار