مقدمه
آموزش عالی بهعنوان کانون علم، تفکر و نوآوری، وظایف و مسئولیتهای مهمی چون توسعه و ارتقای علوم و معارف و تربیت و تامین نیروی انسانی متخصص مورد نیاز کشور بر عهده دارد. همچنین زمینههای افزایش دانش عمومی در سطح جامعه، نوسازی سازمانها با توجه به تحولات جهانی در عرصههای علم و فناوری و مشاوره به جامعه و فرهنگسازی را فراهم میآورد. آموزش عالی، محور توسعه و موتور محرکه ایجاد تحول در جامعه است و تنها کانون اصلی آموزش نیروی انسانی متخصص است که میتواند با برخورداری از ایدهها و اندیشههای نو، حرکت رو به رشد جامعه را تسریع نماید.
دانشگاهها در حال گذار از پارادایم رشد و جهانیشدن هستند، لذا باید مدیریت دانش را بخشی از ماموریت و استراتژیهای خود قلمداد کنند؛ زیرا مدیریت دانش از یک طرف با جذب دانشهای جدید به درون سیستم و از طرف دیگر با اداره موثر آن دانش میتواند مهمترین عامل در ایجاد و توسعه داناییمحوری باشد. دانشگاهها امروزه در محیطی کاملاً رقابتی که همراه با تحولات شگفتانگیز است باید اداره شوند [1]. اغلب صاحبنظران آموزش عالی معتقدند دانشگاهها بهعنوان اصلیترین نهاد اشاعهدهنده فرآیند یاددهی- یادگیری در جامعه ناگزیر به دگردیسی در شیوههای آموزشی خود با ایجاد فرهنگ تسهیم دانش و بهرهگیری از راهبرد کارآمد مدیریت دانش هستند [2].
امروزه دانش بهعنوان یک دارایی ارزشمند و یک منبع و سرمایه راهبردی در دانشگاهها مطرح است و ارایه خدمات آموزشی یادگیری- یاددهی باکیفیت، بدون بهرهگیری از مدیریت دانش کاری دشوار و غیرممکن خواهد بود. در دهههای اخیر، انواع موسسات آموزشی، شاهد تغییرات اساسی در زمینههای ساختار، کارکرد، تغییر نیازها و سبکهای مدیریت خویش بودهاند. دانشگاهها نیز بهمنظور انطباق با تغییرات محیطهای آموزشی و در پاسخ به نیازهای آموزشی رو به رشد دانشجویان خود ناگریز از بهکارگیری سبک جدید از مدیریت بهنام "مدیریت دانش" در موسسات خود هستند [3].
دانش، مهمترین سرمایهای است که دانشگاهها قادرند آن را خلق نموده و با بهرهگیری از آن، واجد مزیت رقابتی شوند. دانش را
میتوان به دانش ضمنی و صریح تقسیمبندی کرد. دانش ضمنی در حیطه دانش شخصی، تجربی و غیررسمی قرار دارد. اما دانش صریح به دانشی اطلاق میشود که جنبه رسمیتر، عقلانیتر و آکادمیک دارد. دانش صریح بهخوبی قابل دسترسی، کدگذاری و ذخیرهسازی است و بهشکل دقیق و روشن بیان میشود. اما دانش ضمنی بهوضوح ابراز نشده و انتقال آن بسیار دشوار است. دانش ضمنی مولفه کلیدی مدیریت دانش بوده که در حافظه افراد ذخیره شده و آزادسازی ظرفیت واقعی این دارایی ارزشمند، رمز موفقیت سازمانهای کنونی است [2].
مدیریت دانش فرآیندی چالشبرانگیز است، زیرا شناخت ارزش آن مشکل بوده و بهکارگیری مطلوب آن بهنحوی که برای سازمان مزیت رقابتی ایجاد نماید، دشوارتر است. بهمنظور بهرهگیری مطلوب از این فرصتهای ارزشمند، باید آنان را بهعنوان جزیی جداییناپذیر از فرآیندهای دانشگاهی در نظر گرفت. مدیریت دانش به اساتید یاری میرساند تا از طریق یادگیری و بازتولید دانش، تغییرات را شناسایی نموده و بدان واکنش مناسب و بهموقع نشان دهند. در مدیریت دانش، تفکر، داناییمحوری و دانشجومحوری جایگزین سرمایهمحوری شده و تسهیم دانش و تجربه و تعاملات آزاد علمی، محورهای اصلی آن محسوب میشوند. تاکید بر خلق و بازشناسی دانش ضمنی، مهندسی مجدد فرهنگ درون سازمان و رهبری خلاق و کارآمد، رموز موفقیت دانشگاهها را در بازارهای رقابتی تشکیل میدهند [1].
مهمترین چالش مدیریت دانشگاهها، شناسایی و ترکیب دو نوع دانش ضمنی و صریح بوده که نیاز به رویکردی خلاق و نوآورانه نسبت به فرآیندهای یادگیری- یاددهی و بهرهگیری مطلوب از فناوریهای نوین دارد. اما اتکای مطلق به فناوریهای پیشرفته فاجعهبار خواهد بود. اساتید باید توجه نمایند که اولویت اصلی، افزایش کارآیی سازمانی است که به ارتباطات متقابل و مشارکتی منتهی میشود [4].
میتوان گفت عملکرد مدرسان دانشگاهها نیز مانند سایر متخصصان دستخوش مدیریت دانش شده است و برای اینکه در شرایط متغیر امروزی دوام بیاورد باید بتواند مدیریت دانش را بهنحو شایستهای به خدمت بگیرد تا علاوه بر همگامشدن با محیط متغیر امروزی از رسالت خود یعنی آموزش نیز باز نماند. در عصر اطلاعات، دانش مهمترین عامل در موفقیت درازمدت فرد و سازمان بهشمار میآید [5].
مدیریت دانش، ترکیب فرآیندهای اداره، کنترل، خلاقیت، کدگذاری، اشاعه و اعمال قدرت دانش در سازمان است با این هدف که شخص نیازمند به دانش بتواند به دانش مورد نیاز خود در زمان مقتضی دسترسی یابد، بهگونهای که توانایی تصمیمگیری بهموقع و درست برای او ممکن شود [3، 6].
اعضای هیات علمی، متخصصانی هستند که مسئولیت آموزش و اشاعه علم و دانش را در دانشگاه بهعهده داشته و کیفیت و توسعه دانش تا اندازه زیادی به چگونگی عملکرد این اعضا وابسته است [7]. نوع ارتباط و اثرگذاری عملکرد و کیفیت تدریس اعضای هیات علمی بر پیشرفت و عملکرد دانشجویان نیز از دیگر سئوالهای مهم در این زمینه است [8].
در حقیقت تدریس و آموزش دانشجویان از عمدهترین وظایف مدرس دانشگاه بهشمار میآید، بهگونهای که مهمترین ملاک پذیرفتهشده برای سنجش یک تدریس خوب، میزان یادگیری دانشجویان است، بهطوری که بهترین افراد آموزشدهنده کسانی هستند که بالاترین میزان یادگیری را در دانشجویان ایجاد میکنند و یادگیری دارای نقش و اهمیت ویژهای است [9]. همچنین تحقیق (تولید دانش) در جهان امروز اهمیت بسیاری دارد و نقش تولید دانش را میتوان در زمینههای مختلف مشاهده کرد [10]. در واقع منشاء بسیاری از دگرگونیهای صنعتی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی نظامی در جامعه، تولید دانش است [11].
در این مطالعه بهمنظور جمعآوری نتایج از تحقیقات انجامشده در ایران و جهان در زمینه عملکرد اساتید و ارتباط آن با مدیریت دانش، موضوعات پژوهشی که دقیقاً با این موضوع مرتبط باشد خیلی کم ملاحظه شد. سعید رجاییپور نشان داد که بین فرآیند تبدیل مدیریت دانش و میزان عملکرد همبستگی مثبت و معنیدار وجود دارد، ولی تفاوت معنیداری بین میانگین میزان تحقق مولفههای مدیریت دانش اعضای هیات علمی بر حسب سن، جنسیت و رشته تحصیلی و وضعیت استخدامی مشاهده نشده است [12]. قلتاش و همکاران نشان دادند که بین ابعاد فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش رابطه معنیداری وجود دارد. همچنین بین ابعاد یادگیری و مدیریت دانش این رابطه معنیدار محرز شد [13]. نیازی نشان داد موقعیت کلیه دانشگاههای منتخب از لحاظ شاخص سطح مدیریت دانش، مناسب نبوده و کمتر از میانگین شاخص مورد نظر است که از نظر زیرساختهای فنی برای مدیریت دانش در دانشگاههای منتخب بهجز دانشگاه مازندران و گیلان، در حال حاضر مشکلی وجود ندارد، ولی از نظر عامل مدیریتی و نیز از نظر فرهنگ سازمانی در کلیه دانشگاههای منتخب، شرایط موجود پایینتر از میانگین است [14].
نتایج مطالعه کنجکاو منفرد و اردکانی نشان داد که بین تمامی ابعاد زیرساختی (فناوری، ساختار و فرهنگ) و فرآیندی مدیریت دانش (خلق دانش با تسخیر دانش، ذخیره دانش و سازماندهی دانش، انتشار و تسهیم دانش، تبدیل دانش، بهکاربردن دانش و حفظ و نگهداری دانش) با نوآوری (فنی و اجرایی) رابطه معنیداری وجود دارد. علاوه بر این، تحلیل رگرسیون نشان داد که از بین ابعاد فوق، فرهنگ و فناوری بیشترین تاثیر را بر توسعه نوآوری دارند. این در حالی است که وضعیت ابعاد مذکور در دانشگاه نیز نامطلوب است [15].
هالاوی نشان داد که مدیریت دانش پتانسیل لازم در مطالعات سیستمهای مدیریت و دانش آینده را دارد [16]. کاماساک و بلوتلار در پژوهشی به بررسی اثر تسهیم دانش بر نوآوری پرداخته و بیان داشتند رابطه معنیداری بین تسهیم دانش و نوآوری وجود دارد [17]. لیو و وو نشان دادند که یادگیری سازمانی یک متغیر واسطه میان مدیریت دانش و نوآوری سازمانی است. در این فرآیند، مدیریت دانش همانند یک سیستم، نقش درونداد و یادگیری سازمانی و نوآوری نقش برونداد را ایفا میکند [18].
علیرغم مطالعات زیادی که پیرامون ارتباط مدیریت دانش با مولفههای گوناگون صورت گرفته است، با این حال اینکه آیا مدیریت دانش در آموزش عالی با عملکرد آموزشی اساتید دانشگاه ارتباط دارد، پرسشی است که پاسخ آن مشخص نیست. کمبود اطلاعات مربوط به تاثیر مدیریت دانش بر عملکرد آموزشی اساتید جای بحث دارد، زیرا اگر دانشگاهها و موسسات آموزش عالی بخواهند ساختارهای مدیریت دانش را در حوزههای آموزشی یادگیری- یاددهی ترویج و گسترش دهند، به شواهدی از این دست نیاز دارند. از این رو هدف این مطالعه، بررسی ارتباط ابعاد مدیریت دانش با عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی بود.
ابزار و روشها
این پژوهش توصیفی- تحلیلی در سال 1393 انجام شد و 127 نفر از مدرسان دانشگاه پیام نور در استان خراسان جنوبی بهروش نمونهگیری تصادفی طبقهای انتخاب شدند؛ یعنی ابتدا هر گروه بهعنوان یک طبقه انتخاب شد و سپس اساتید متناسب با حجم جامعه از هر گروه بهصورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند. برای تعیین حجم نمونه نیز از جدول کرجسی و مورگان استفاده شد.
برای گردآوری دادهها از پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش 84سئوالی و همچنین از پرسشنامه محققساخته عملکرد آموزشی 18سئوالی که براساس مقیاس لیکرت پنجگزینهای بود، استفاده شد. روایی صوری پرسشنامهها به تایید اساتید متخصص رسید و همچنین محقق برای تعیین روایی پرسشنامهها از روایی محتوایی استفاده نمود که میزان همبستگی سئوالات پرسشنامه مدیریت دانش 76/0 و روایی پرسشنامه عملکرد آموزشی 83/0 بهدست آمد. برای تعیین پایایی از شیوه آلفای کرونباخ استفاده شد که به ترتیب 85/0 و 81/0 بهدست آمد.
بعد از اینکه اساتید بر اساس روش نمونهگیری تصادفی– طبقهای انتخاب شدند در مورد اهمیت موضوع مورد مطالعه و شیوه پاسخدهی پرسشنامهها توضیح داده شد و سپس پرسشنامهها بین افراد توزیع و بعد از جمعآوری پرسشنامهها، دادهها وارد نرم افزار شد. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرمافزار SPSS 14 استفاده شد و دادهها بعد از بررسی نرمالبودن براساس آزمون کولموگروف- اسمیرنوف، با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و آزمون T مستقل در سطح معنیداری کمتر از 05/0 تجزیه و تحلیل شدند.
یافتهها
میانگین سنی مردان 2/5±4/46 سال (83 نفر) و میانگین سنی زنان 2/4±7/44 سال (44 نفر) بود.
میانگین نمرات متغیرهای مدیریت دانش و ابعاد آن (خلق دانش، تسهیم دانش، بهکارگیری دانش و ذخیرهسازی دانش) و همچنین میانگین نمره عملکرد آموزشی در اساتید مرد بیشتر از اساتید زن بود، ولی این اختلاف تنها در مدیریت دانش و ابعاد آن از نظر آماری معنیدار بود. همچنین بین میانگین نمرات متغیرهای مدیریت دانش و ابعاد آن و عملکرد آموزشی اساتید براساس مدرک تحصیلی تفاوت معنیدار وجود داشت، ولی بین میانگین نمرات متغیرهای مدیریت دانش و ابعاد آن و عملکرد آموزشی اساتید براساس سابقه کار تفاوت معنیداری وجود نداشت (جدول 1).
ضریب همبستگی پیرسون، بین متغیر مدیریت دانش با عملکرد آموزشی (56/0=r؛ 01/0=p)، خلق دانش با عملکرد آموزشی (43/0=r؛ 02/0=p)، تسهیم دانش با عملکرد آموزشی (33/0=r؛ 03/0=p)، بهکارگیری دانش با عملکرد آموزشی (66/0=r؛ 01/0=p) و بین ذخیرهسازی دانش با عملکرد آموزشی اساتید (42/0=r؛ 02/0=p) مثبت و معنیدار بود.
بحث
مدیریت دانش بهعنوان ابزار کلیدی در آموزش عالی نوین، راهبردی سیستماتیک برای فرآیندهای تعریف، دستیابی، انتقال و بهکارگیری اطلاعات و دانش توسط اساتید است که موجب ایجاد نوآوری، توانایی رقابت و ارتقای بهرهوری میشود و ضمن کمک به حل مشکلات آموزشی، تصمیمگیری، برنامهریزی راهبردی و یادگیری پویا، از زوال داراییهای ذهنی جلوگیری کرده و به آگاهی اساتید میافزاید.
نتایج این پژوهش نشان داد ابعاد مدیریت دانش میتواند بهطور معنیداری عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی را پیشبینی و تبیین نماید. بهعبارتی دیگر، ابعاد مدیریت دانش نقش تعیینکنندهای در پیشبینی عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دارد. بین ابعاد مدیریت دانش (خلق دانش، تسهیم دانش، بهکارگیری دانش و ذخیرهسازی دانش) با عملکرد آموزشی اساتید رابطه مثبت معنیداری وجود داشت و هر چهار مولفه مدیریت دانش تاثیر معنیداری بر عملکرد آموزشی اساتید داشتند. این یافتهها با نتایج پژوهش زاک و همکاران [19]، زعیم و همکاران [20] و گلد و همکاران [21] همسو است و با نتایج پژوهش حسینی [22]، آدینه قهرمانی و همکاران [23] و ابونوری و همکاران [24] همسو نیست. بهطور کلی مدیریت دانش بهعنوان یک راهبرد آگاهانه به توسعه، ذخیره، توزیع و تسهیم دانش و افزایش عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی در دانشگاه میپردازد. بهعقیده کاماساک و بلوتلار [17] هدایت دانش فردی در راستای اهداف آموزشی مستلزم ایجاد محیطی مبتنی بر تشریک دانش، تحول و تعامل بین اعضا است. بنابر اظهار آنان، موفقیت هر دانشگاهی مستلزم درگیرشدن همه اعضا در اجرای آن است.
با توجه به نتایج میتوان گفت که اگر نظام مدیریت دانش بهخوبی طراحی و استقرار یافته باشد میتواند مزایای پایداری برای دانشگاه و اساتید به ارمغان آورد. لذا بررسی مفهوم یادگیری و تدوین راهبردهای آموزشی برای ایجاد و پرورش قابلیتهای یادگیری در راستای استقرار و ایجاد مدیریت دانش امری ضروری است. از این طریق میتوان به نیازمندیها و طراحی برنامههای آموزشی و توسعه نظام مدیریت دانش دست یافت. مساله مهم در ایجاد دانش این است که ایجاد دانش مشارکتی بهحدی در دانشگاهها نادیده گرفته شده که صرفاً ایجاد دانش آنها متکی بر ایجاد دانش فردی است. از آنجا که ایجاد دانش فردی در ارتباط با سطح ادراک، تعهد سازمانی و دلبستگی به کار تبیین میشود، این نوع ایجاد دانش مانند مجموعه جزایر جدا از هم جلوه میکنند که تعامل میان آنها بسیار ضعیف است و انتقال تجربه میان اساتید روان نیست. گاهی دانشگاهها فاقد نظام قضاوت جمعی، شعور، ادراک و ساختار بازخوردی جلوه میکنند. این دانشگاهها از بازتاب رفتارهای دانشجویان و اساتید خود بهعلت فقدان ساختار بازخوردی، یادگیری ندارند. احساس، فهم و تعریف مشکل و پیداکردن راه حل از دیگر مسایل پیش روی دانشگاهها است.
نتایج بررسی سئوالات این پژوهش نشان داد که بین مدیریت دانش و عملکرد آموزشی اساتید بر حسب جنس و مدرک تحصیلی تفاوت وجود دارد. این تفاوت نشان میدهد که اساتید مرد نسبت به اساتید زن از مدیریت دانش بالاتری برخوردار بوده و همچنین مدیریت دانش و عملکرد آموزشی اساتید با مدرک تحصیلی دکترا از سایر مرتبهها بیشتر است. این نتیجه با نتایج پژوهش رجاییپور و همکاران [25] همخوانی دارد.
بهطور کلی یافتههای این پژوهش پیرامون جایگاه مدیریت دانش و رابطه آن با میزان عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور خراسان جنوبی نشان داد که مدیریت دانش میتواند موجب افزایش عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی شود. نتایج کلی تحقیق از این حکایت دارد که در صورتی که دانشگاهها در گسترش آموزش ابعاد مدیریت دانش (خلق دانش، تسهیم دانش، بهکارگیری دانش و ذخیرهسازی دانش) اقدام نمایند، اعضای هیات علمی اعتماد و میل به یاددهی و یادگیری در عملکرد آموزشی و تعاملات بینفردی و مشارکتی خود را تقویت خواهند نمود.
از محدودیتهای این مطالعه عدم پاسخگویی به موقع اساتید به پرسشنامهها بود. پیشنهاد میشود در نظام آموزش عالی دانشگاهها برای بالابردن عملکرد آموزشی اساتید، با برگزاری کارگاههای دانشافزایی، مهارتهای بهکارگیری مدیریت دانش را نهادینه نمایند و همچنین در انجام وظایف آموزشی به اساتید آزادی عمل بیشتری بدهند که این عمل با ایجاد انگیزه درونی و تعهد مسئولیت در آنها، بهبود عملکرد آموزشی را بهدنبال خواهد داشت.
نتیجهگیری
ابعاد مدیریت دانش علاوه بر افزایش عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی میتواند عملکرد آموزشی اعضای هیات علمی را پیشبینی نماید.
تشکر و قدردانی: از معاونت محترم آموزشی و اساتید محترم دانشگاه پیام نور بیرجند برای همکاری صمیمانه تقدیر میشود.
تاییدیه اخلاقی: در کمیته اخلاق دانشگاه پیام نور بیرجند تصویب شده است.
تعارض منافع: نتایج این مطالعه با منافع کسی تعارض ندارد.
منابع مالی: توسط محقق تامین منابع شده است.
|